ارتیشدار. [ اَ ] ( ص ، اِ ) ( مأخوذ از ارتیشتر پهلوی ) لشکری و سپاهی را گویند. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) : هنرورزند شاد ارتیشداران سلح پرور پیاده با سواران.زراتشت بهرام پژدو.ارتیشدار. [ اَ ] ( اِخ ) رودخانه ایست بسیار بزرگ در حدود قبچاق. ( برهان قاطع ) ( جهانگیری ).