ارتکان

لغت نامه دهخدا

ارتکان.[ اِ ت ِ ] ( ع مص ) آرمیدن. || پشت دادن.

ارتکان. [ اَ ت َ ] ( اِ ) بلغت فارسی سنگ ریزه های سبکی است زردرنگ و کوچک. محرق او لطیف و طلاء او باآب گشنیز و مانند او جهت اورام حاره و با محللات جهت بردن گوشت زیاده و با قیروطی جهت رویانیدن گوشت و با مدرّات جهت ریزانیدن حصاة نافع است و اجتناب از خوردن او اولی است. ( تحفه حکیم مؤمن ). اُخرا . ارتکین. و رجوع بترجمه ابن بیطار ( لکلرک ) ج 1 ص 49 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس