دچار شدن، انجام دادن، انجامدهی، گناه کردن، گناەکاری
ارتکاب کردن: مرتکب شدن.
( ( چه در این هر سه ارتکاب کردن و پای در رکاب صبر افشردن و از عواقب مذموم نیندیشیدن، واجب دانسته اند. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۲ ) .
( ( چه در این هر سه ارتکاب کردن و پای در رکاب صبر افشردن و از عواقب مذموم نیندیشیدن، واجب دانسته اند. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۵۲ ) .