ارتهان

لغت نامه دهخدا

ارتهان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) گرو گرفتن. ( منتهی الارب ). گرو ستدن. بگرو ستاندن. بگرو فاستدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). گرو کردن : و چون ملکی یا ناحیتی مسلم شدی صاحب آن ملک را بر سبیل ارتهان بخوارزم آوردندی. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) گرو گرفتن .

فرهنگ عمید

به گرو گرفتن، گرو کردن، گروگان گیری.

پیشنهاد کاربران

بپرس