ارتماض. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سخت شدن امری بر کسی. || دل تافته و بی قرار گردیدن. || اندوهگین گردیدن برای کسی یا چیزی. || تباه شدن جگر و سوخته و اندوهگین شدن از درد. ( منتهی الارب ). سوخته شدن از درد و اندوه. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || درجستن اسب. ( منتهی الارب ).