ارتماز. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) جنبیدن. || جنبیدن قوم در مجلس برای برخاستن یا برای خصومت. || اضطراب کردن. مضطرب بودن از زخم. ( تاج المصادر بیهقی ). پریشان حال شدن از زخم. طپیدن از زخم یعنی ضرب.