ارتفاع گرفتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بدست آوردن ارتفاع کواکب از افق تا سمت الرائ س .

پیشنهاد کاربران

ارتفاع گرفتن ؛ بالارفتن چیزی در هوا. اوج گرفتن : و شعله آن آتش چندان ارتفاع گرفت که جمله آن شهر از آن شعله روشن شد. ( مجمل التواریخ والقصص ) . هواپیما ارتفاع گرفت.
بالا زدن آب ؛ ارتفاع گرفتن آب. برآمدن آب چنانکه در رودخانه و چاه و غیر آن. مَدّ آب. بالا آمدن آب.
|| فوران کردن و جستن آب و امثال آن : فواره بالا زد؛ ببالا جهید. نفت بالا زد؛ببالا برشد.

بپرس