ارتش ایران صفوی ارتش ایران صفوی از ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶ میلادی بود. ایران در این دوره یکی از امپراتوری های باروتی به شمار می رفت.
پایه گذاری ارتش صفوی توسط شاه اسماعیل انجام شد، زمانی که تصمیم گرفت از مخفیگاه خود در لاهیجان خارج شود و در مسیر خود به سوی آذربایجان، مریدانی جذب نمود. تا تابستان، شاه اسماعیل ۷۰۰۰ پیرو جمع کرده بود که اکثراً تُرک های آناتولی ( قزلباشان ) بودند و آنها را در ارزنجان گرد هم آورده بود، در حالی که مابقی ایرانی هایی بودند که عمدتاً از اهالی شمال ایران بودند ( مانند تالشی ها ) . شاه اسماعیل در همان سال با شروانشاه جنگید، که گفته می شود تعداد لشگریان او بین ۷۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ نفر بود.
... [مشاهده متن کامل]
حامیان اصلی صفویان، ایلات ترکمان بودند که قزلباش، خوانده می شدند. مهم ترین قبایل قزلباش عبارت بودند از ایل افشار، ایل قاجار، ایل شاملو، ایل تکلو، ایل ذوالقدر، ایل روملو و ایل استاجلو، که همگی از آناتولی و سوریه به ایران آمده بودند. در واقع، مهاجرت قبایل تُرک از آناتولی و سوریه به ایران، که مربوط به قرن چهاردهم است، در به قدرت رسیدن صفویه و ماندگاری آنها به عنوان یک سلسله سیاسی کمک زیادی کرد. در تاریخ بعدی ایران، قبایل تُرک نقش اصلی را ایفا کردند. سلسله صفویه با کمک ارتش متشکل از قبایل تُرک قزلباش ( افشار، قاجار، شاملو، تکلو، ذوالقدر، روملو و استاجلو ) به سلطنت رسید و قدرت را حفظ کرد. نادرشاه افشار از شاخه خراسان از طایفه قرخلو قبیله افشار برخاست و پس از درهم شکستن افغانها، دودمان افشاریان را تأسیس کرد و در نیمه دوم قرن هجدهم میلادی، حکومت ایران به دست مجموعه دیگری از روسای قزلباش، یعنی ایل قاجار افتاد. در ایران طی سالهای ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۲ قدرت نظامی معمولاً منشأ ایلی داشت و قدرت سیاسی نیز از آن پیروی می کرد و قدرت نظامی و سیاسی در ایران عموماً در دست قبایل تُرک بود.
ارتش صفوی در ابتدا چندین ویژگی قبیله ای داشت:
• ارتش متشکل از واحدهای قبیله ای بود که اکثریت آنها قبایل ترکمان بودند. به تدریج که فتوحات پیش می رفت، به روسای این قبایل قزلباش یک شهر یا حتی یک استان به عنوان نوعی تیول اعطا می شد؛ بنابراین می توان این ارتش را به عنوان یک کنفدراسیون قبیله ای، مشابه سلسله های ترکمان قرن پانزدهم در نظر گرفت. سلاح های سواره نظام که گردان های اصلی را تشکیل می دادند به طور سنتی شمشیر، نیزه و تیر و کمان بود.
• ارتش از نظر تئوری شامل یک مرکز و دو بال چپ و راست بود. در هنگام نبرد، یک نیروی پیشاهنگ و یک نیروی ذخیره تعیین می شد. شاه و همراهان او همیشه در مرکز قرار داشتند، و هر یک از قبایل، نه تنها در طول لشکرکشی ها و میدان های جنگ، بلکه در مناسبت های عمومی مانند مجامع رسمی، ضیافت های سلطنتی، در یکی از دو جناح، موقعیت مشخصی داشت و این سنت دیرینه در دنیای ترکی - مغولی بود.
• شاه یک محافظ سلطنتی از قورچی ها ( به مغولی به معنای "کماندار" ) داشت که منشأ این سمت به دوره مغول بازمی گردد. قورچی ها عموماً از میان قبایل اصلی قزلباش استخدام می شدند و حقوق خود را مستقیماً از خزانه سلطنتی دریافت می کردند. این سپاه به عنوان تنها نیروی شخصی شاهان صفوی، از اهمیت خاصی برخوردار بود. در رأس هر گروه از قورچی ها، که در اصل همگی از یک قبیله بودند، یک یوزباشی قرار داشت. قورچی باشی فرماندهی کل این نیرو را برعهده داشت.
• چندین منصب نظامی دیگر که به طور سنتی در استپ های تُرکی - مغولی یافت می شد مانند توواچی، امیر شکار و غیره نیز در سیستم نظامی وجود داشت.
پایه گذاری ارتش صفوی توسط شاه اسماعیل انجام شد، زمانی که تصمیم گرفت از مخفیگاه خود در لاهیجان خارج شود و در مسیر خود به سوی آذربایجان، مریدانی جذب نمود. تا تابستان، شاه اسماعیل ۷۰۰۰ پیرو جمع کرده بود که اکثراً تُرک های آناتولی ( قزلباشان ) بودند و آنها را در ارزنجان گرد هم آورده بود، در حالی که مابقی ایرانی هایی بودند که عمدتاً از اهالی شمال ایران بودند ( مانند تالشی ها ) . شاه اسماعیل در همان سال با شروانشاه جنگید، که گفته می شود تعداد لشگریان او بین ۷۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ نفر بود.
... [مشاهده متن کامل]
حامیان اصلی صفویان، ایلات ترکمان بودند که قزلباش، خوانده می شدند. مهم ترین قبایل قزلباش عبارت بودند از ایل افشار، ایل قاجار، ایل شاملو، ایل تکلو، ایل ذوالقدر، ایل روملو و ایل استاجلو، که همگی از آناتولی و سوریه به ایران آمده بودند. در واقع، مهاجرت قبایل تُرک از آناتولی و سوریه به ایران، که مربوط به قرن چهاردهم است، در به قدرت رسیدن صفویه و ماندگاری آنها به عنوان یک سلسله سیاسی کمک زیادی کرد. در تاریخ بعدی ایران، قبایل تُرک نقش اصلی را ایفا کردند. سلسله صفویه با کمک ارتش متشکل از قبایل تُرک قزلباش ( افشار، قاجار، شاملو، تکلو، ذوالقدر، روملو و استاجلو ) به سلطنت رسید و قدرت را حفظ کرد. نادرشاه افشار از شاخه خراسان از طایفه قرخلو قبیله افشار برخاست و پس از درهم شکستن افغانها، دودمان افشاریان را تأسیس کرد و در نیمه دوم قرن هجدهم میلادی، حکومت ایران به دست مجموعه دیگری از روسای قزلباش، یعنی ایل قاجار افتاد. در ایران طی سالهای ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۲ قدرت نظامی معمولاً منشأ ایلی داشت و قدرت سیاسی نیز از آن پیروی می کرد و قدرت نظامی و سیاسی در ایران عموماً در دست قبایل تُرک بود.
ارتش صفوی در ابتدا چندین ویژگی قبیله ای داشت:
• ارتش متشکل از واحدهای قبیله ای بود که اکثریت آنها قبایل ترکمان بودند. به تدریج که فتوحات پیش می رفت، به روسای این قبایل قزلباش یک شهر یا حتی یک استان به عنوان نوعی تیول اعطا می شد؛ بنابراین می توان این ارتش را به عنوان یک کنفدراسیون قبیله ای، مشابه سلسله های ترکمان قرن پانزدهم در نظر گرفت. سلاح های سواره نظام که گردان های اصلی را تشکیل می دادند به طور سنتی شمشیر، نیزه و تیر و کمان بود.
• ارتش از نظر تئوری شامل یک مرکز و دو بال چپ و راست بود. در هنگام نبرد، یک نیروی پیشاهنگ و یک نیروی ذخیره تعیین می شد. شاه و همراهان او همیشه در مرکز قرار داشتند، و هر یک از قبایل، نه تنها در طول لشکرکشی ها و میدان های جنگ، بلکه در مناسبت های عمومی مانند مجامع رسمی، ضیافت های سلطنتی، در یکی از دو جناح، موقعیت مشخصی داشت و این سنت دیرینه در دنیای ترکی - مغولی بود.
• شاه یک محافظ سلطنتی از قورچی ها ( به مغولی به معنای "کماندار" ) داشت که منشأ این سمت به دوره مغول بازمی گردد. قورچی ها عموماً از میان قبایل اصلی قزلباش استخدام می شدند و حقوق خود را مستقیماً از خزانه سلطنتی دریافت می کردند. این سپاه به عنوان تنها نیروی شخصی شاهان صفوی، از اهمیت خاصی برخوردار بود. در رأس هر گروه از قورچی ها، که در اصل همگی از یک قبیله بودند، یک یوزباشی قرار داشت. قورچی باشی فرماندهی کل این نیرو را برعهده داشت.
• چندین منصب نظامی دیگر که به طور سنتی در استپ های تُرکی - مغولی یافت می شد مانند توواچی، امیر شکار و غیره نیز در سیستم نظامی وجود داشت.