ارتباطی

/~ertebAti/

برابر پارسی: رسانشی

معنی انگلیسی:
pertaining to communications, connecting

لغت نامه دهخدا

ارتباطی. [ اِ ت ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به ارتباط. || پیوندگاهی .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به ارتباط آنچه بستگی به ارتباط داشته باشد . ۲ - پیوندگاهی . یا وسایل ارتباطی . وسیله هایی که میان دو نقطه یا میان دو کس ارتباط و پیوند برقرار میکند .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به ارتباط ، آن چه که بستگی به ارتباط داشته باشد. ۲ - ویژگی آن چه که با آن ارتباط برقرار می شود.

پیشنهاد کاربران

بِهَم رسانی - پیوستگی - دو چیز ( هرچیز ) که بهم برسند - گُفت و گو، از راه دورونزدیک.
( ارتباطی ) راه های اتصالی - منابع پیوند به یک دیگر - مرتبط شدن با اصل موضوع توسط عوامل تولید شده -

بپرس