ارتاب
لغت نامه دهخدا
ارتاب. [ اِ ] ( ع مص ) سؤال کردن بعد بی نیازی. || ریخته و سوده شدن. ( منتهی الارب ).
ارتاب. [ ] ( اِخ ) شهریست [ ازروس ] که چون غریب اندر وی شود بکشند و از وی تیغ وشمشیر خیزد سخت باقیمت که اوی را دوتاه توان کردن وچون دست بازداری بجای خود بازآید. ( حدود العالم ).
فرهنگ فارسی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید