اربیت
لغت نامه دهخدا
اربیة. [اُ بی ی َ ] ( ع اِ ) بیغوله ران. کش ران که بشکم پیوسته است. بُن ران. ( غیاث ). بیخ ران یا مابین اعلی و اسفل شکم. بُن ران. کش.
- فتق اربیه . رجوع به فتق و اربیات شود.
|| اهل خانه مرد. || قبیله مرد. || پسرعم مرد. ج ، اربیات.
پیشنهاد کاربران
اتاق، دفتر کار