اربیان
لغت نامه دهخدا
|| نوعی تره. بابونه. بَهار. ( تذکره ضریر انطاکی ). آن گلیست زرد خوش بو که آنرا گاوچشم خوانند. ( منتهی الارب ). ابن البیطار گوید: اربیان ، بزبان سریانی نوعی از بابونج است که آنرا خام و پخته خورند و بیونانی آنرا بوفتالمُن نامند و این همانست که بدو نام بهار دهند و ما در باب باء ذکر آن خواهیم آورد - انتهی.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - میگو ۲ - بابونهئ سگ
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید