اربو

لغت نامه دهخدا

اربو. [اَ بو / اَ ب َ / ب ُ ] ( اِ ) تصحیفی و لحنی از امرود ( در رامسر و شهسوار و لاهیجان ). میوه ایست که آنرا امرود گویند. ( برهان قاطع ). کمثری. و رجوع به اربودار وامرود شود. || اَربه. خرما هندوی وحشی.

فرهنگ فارسی

امرود، گلابی ، اربودار: امرودبن، درخت گلابی
تصحیفی و لحنی از امرود میوه ای است که آنرا امرود گویند

فرهنگ عمید

=گلابی

گویش مازنی

/orboo/ خرمای وحشی

دانشنامه عمومی

آربو. آربو ( به اسپانیایی: Arbo, Pontevedra ) یک شهرستان در اسپانیا است که در استان پنتبدرا واقع شده است. [ ۱]
آربو ۴۳٫۳ کیلومترمربع مساحت و ۴٬۰۱۸ نفر جمعیت دارد.
عکس آربوعکس آربوعکس آربو

آربو (گرجستان). آربو ( به لاتین: Arbo ) یک منطقهٔ مسکونی در گرجستان است که در شهرداری گوری واقع شده است. [ ۱] آربو ۲۹۳ نفر جمعیت دارد و ۹۲۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آربو (گرجستان)

آربو (کمون). آربو ( به فرانسوی: Arbot ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Auberive واقع شده است. [ ۱] آربو ۱۳٫۱۵ کیلومتر مربع مساحت دارد ۲۹۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آربو (کمون)عکس آربو (کمون)عکس آربو (کمون)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس