ارباغ

لغت نامه دهخدا

ارباغ. [ اِ ] ( ع مص ) گذاشتن شتران را تا به وقت و بی وقت آب خورند. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || خانه کردن شیطان در دلها: اِن َّ الشیطان قد أربغ فی قلوبکم و عشّش ؛ ای أقام علی فساد. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس