ارباب جنگ ( به انگلیسی: Lord of War ) فیلمی در ژانر جنایات و جرائم و جنگی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی اندرو نیکول و با بازی همکار تهیه کننده نیکلاس کیج و بازی ایتن هاک است که در سال ۲۰۰۵ ساخته، در ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۵ منتشر شده، در ۱۷ ژانویه ۲۰۰۶ در قالب دی وی دی و در ۲۷ ژوئیه ۲۰۰۶ در قالب بلو - ری به بازار عرضه شد. کیج در نقش یک دلال اسلحه بازی می کند که به دلال های زیادی شباهت دارد از جمله یک دلال اسلحه دوران دولت های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به نام ویکتور بَوت.
... [مشاهده متن کامل]
محتوای این فیلم برای به تصویر کشیدن و شفاف سازی از موضوع قاچاق اسلحه در صنایع جنگ افزاری به صورت رسمی توسط سازمان غیردولتی و حقوق بشری عفو بین الملل تأیید شد.
اندرو نیکول سال ها به قاچاق اسلحه و اشخاصی که پشت این قضیه هستند علاقه مند شده بود و از آنجایی که استودیوها ایده او را نمی پذیرفتند از سرمایه مستقل استفاده شد.
یوری اورلاو ( یا اورلوف به روسی ) در دوران کودکی به همراه خانواده اش به بهانهٔ ساختگی یهودی بودن از اتحاد جماهیر شوروی به ایالات متحده آمریکا فرار می کند. او دلزده از زندگی ساده خانواده خویش و برای ثروتمند شدن وارد تجارت و قاچاق اسلحه و ابزارآلات جنگی می شود. او در این راه ایده های خاصی را به کار می برد که تا آن زمان در این زمینه به چشم نخورده بود. یوری با استفاده از ذکاوت خویش به یک باره به یک دلال بین المللی اسلحه تبدیل می شود. جنگ های خاورمیانه، آفریقا، جنوب شرقی آسیا، افغانستان، درگیری های اسرائیل و مسلمانان، جبهه متحد انقلابی، رهبر لیبریا، لبنان، رشوه به مقاماتی چون کلنل الیور سوثرن آمریکایی، کامبوج و به ویژه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی او را در رسیدن به هدفش یاری می کنند.
فیلم با ویس اوور گزارش یوری ( نیکلاس کیج ) آغاز می شود، یک قاچاقچی اسلحه آمریکایی های اوکراینی تبار. بیش از ۵۵۰ میلیون سلاح گرم در سطح جهان به معنی یک سلاح گرم برای هر دوازده نفر روی این سیاره است؛ برای او جالبه که چطور یازده نفر دیگر را مسلح کند. سپس سرآغاز با موزیک برای آنچه که ارزشش را دارد از گروه بوفالو اسپرینگفیلد و سرگذشت یک فشنگ کالیبر ۷٫۶ میلی متری ( مهماتی سرشناس ) ادامه می یابد از تولید در یک کارخانه اسلحه سازی اتحاد شوروی تا حمل آن به آن سوی جهان به یک منطقه جنگی آفریقایی، بارگذاری شدن در یک مسلسل ای کی - ۴۷، و شلیک شدن آن به سر یک سرباز بچه.
... [مشاهده متن کامل]
محتوای این فیلم برای به تصویر کشیدن و شفاف سازی از موضوع قاچاق اسلحه در صنایع جنگ افزاری به صورت رسمی توسط سازمان غیردولتی و حقوق بشری عفو بین الملل تأیید شد.
اندرو نیکول سال ها به قاچاق اسلحه و اشخاصی که پشت این قضیه هستند علاقه مند شده بود و از آنجایی که استودیوها ایده او را نمی پذیرفتند از سرمایه مستقل استفاده شد.
یوری اورلاو ( یا اورلوف به روسی ) در دوران کودکی به همراه خانواده اش به بهانهٔ ساختگی یهودی بودن از اتحاد جماهیر شوروی به ایالات متحده آمریکا فرار می کند. او دلزده از زندگی ساده خانواده خویش و برای ثروتمند شدن وارد تجارت و قاچاق اسلحه و ابزارآلات جنگی می شود. او در این راه ایده های خاصی را به کار می برد که تا آن زمان در این زمینه به چشم نخورده بود. یوری با استفاده از ذکاوت خویش به یک باره به یک دلال بین المللی اسلحه تبدیل می شود. جنگ های خاورمیانه، آفریقا، جنوب شرقی آسیا، افغانستان، درگیری های اسرائیل و مسلمانان، جبهه متحد انقلابی، رهبر لیبریا، لبنان، رشوه به مقاماتی چون کلنل الیور سوثرن آمریکایی، کامبوج و به ویژه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی او را در رسیدن به هدفش یاری می کنند.
فیلم با ویس اوور گزارش یوری ( نیکلاس کیج ) آغاز می شود، یک قاچاقچی اسلحه آمریکایی های اوکراینی تبار. بیش از ۵۵۰ میلیون سلاح گرم در سطح جهان به معنی یک سلاح گرم برای هر دوازده نفر روی این سیاره است؛ برای او جالبه که چطور یازده نفر دیگر را مسلح کند. سپس سرآغاز با موزیک برای آنچه که ارزشش را دارد از گروه بوفالو اسپرینگفیلد و سرگذشت یک فشنگ کالیبر ۷٫۶ میلی متری ( مهماتی سرشناس ) ادامه می یابد از تولید در یک کارخانه اسلحه سازی اتحاد شوروی تا حمل آن به آن سوی جهان به یک منطقه جنگی آفریقایی، بارگذاری شدن در یک مسلسل ای کی - ۴۷، و شلیک شدن آن به سر یک سرباز بچه.