دیکشنری
مترجم
بپرس
اراکین
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اراکین. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ رُکن. ستونها. || سران دولت. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع : ارکان جمع : رکن ستونها. یا اراکین دولت . سران دولت .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها