"آرامین" یک اسم دخترانه ست ، به معنی آرامش و آرامش دهنده.
آرامین هم دخترونه است هم پسرونه معنی و ریشه اصلی شم از آرامش میاد
آرامین اسم پسرونه است و اسم پسر من آرامین
آرامین یک اسم دخترونه ست به معنی آرام
آرامین اصیل ترین اسم فارسی هست
آرامین اسم زرنگ ترین و باغیرت ترین سردار سپاه هخامنشی در زمان داریوش بزرگ بود که متاسفانه درتاریخ ما تقریبا اسمی از ایشان نیست چون ما مورخ نداشتیم و بیشتر مستندات تاریخی رو در نوشته های هردوت یونانی جستجو میکنیم.
... [مشاهده متن کامل]
در روم باستان ( ایتالیای کنونی ) آرامین رو خیلی دوست میداشتند و بواسطه جوانمردی که سرداران ایرانی در حق بازماندگان از جنگ داشتنداسم بسیاری از پسران خود را هنوزم کیروش ( کوردش ) و آرمن ( آرامین ) میگذارند
و در ایران اسامی آرمین. آرمان. رامین. آرام از آرامین برگزفته شده است
آرامین اسم زرنگ ترین و باغیرت ترین سردار سپاه هخامنشی در زمان داریوش بزرگ بود که متاسفانه درتاریخ ما تقریبا اسمی از ایشان نیست چون ما مورخ نداشتیم و بیشتر مستندات تاریخی رو در نوشته های هردوت یونانی جستجو میکنیم.
... [مشاهده متن کامل]
در روم باستان ( ایتالیای کنونی ) آرامین رو خیلی دوست میداشتند و بواسطه جوانمردی که سرداران ایرانی در حق بازماندگان از جنگ داشتنداسم بسیاری از پسران خود را هنوزم کیروش ( کوردش ) و آرمن ( آرامین ) میگذارند
و در ایران اسامی آرمین. آرمان. رامین. آرام از آرامین برگزفته شده است
ترکیب اسم آرام و آرمین هست و معنی آرامش را میدهد
آرامین مخلوط اسم آرام و بنیامین هستش
اسم ارامین دخترونس
واسمع خودع من ارامینع
واسمع خودع من ارامینع
ممنون از این که گفتین، سپاس!
آری به فارسی می شود:
آرام و پسوند نسبت "ین"
معنی: به آرامی، به سادگی و راحتی، آسان و بی دغدغه، خودمونی! - فوری، سریع، آنی، سه سوتِ!
آری به فارسی می شود:
آرام و پسوند نسبت "ین"
معنی: به آرامی، به سادگی و راحتی، آسان و بی دغدغه، خودمونی! - فوری، سریع، آنی، سه سوتِ!
آرامین به معنای انسانهای آرام می باشد که از ترکیب آرام پسوند ین به بدست می آید.
واژه مشتقِ فارسی با ریشه ترکی - اسم پسرانه
آرامی: واژه ترکی - داستار، پایمرد، میانجی، واسطه، بین، شفاعت، خواهش - یاری، کمک، مدد، تعاون، همکاری -
اتحاد، وحدت، همبستگی، یکپارچگی، یکدلی، همدلی
ن: پسوند دارندگی، همراهی و مالکیت>>> مانند پسوند ( وانه ) در خندوانه! ، پسوند ( وند ) در شهروند!
... [مشاهده متن کامل]
معنی: حامی و طرفدارِ پایمردی، داستارگری، میانجیگری، واسطه گری، شفاعت کنندگی، خواهشگری، ریش گرو گذاشتن، پا در میانی ( میونی ) کردن! -
حامی و هوادارِ یاریگری، مددکاری، خدمتگزاری، دستگیری -
دارنده روحیه همبستگی و همدلی
یکی از شرایط فارسی شدن یک واژه بیگانه این است که با وند ( پیشوند، میانوند، پسوند ) همراه باشد؛گرچه، زبانِ شگفت انگیزِ ترکی ( آذری ) هم جزو یکی از گویش های ناب ایران زمین محسوب می شود!
آرامی: واژه ترکی - داستار، پایمرد، میانجی، واسطه، بین، شفاعت، خواهش - یاری، کمک، مدد، تعاون، همکاری -
اتحاد، وحدت، همبستگی، یکپارچگی، یکدلی، همدلی
ن: پسوند دارندگی، همراهی و مالکیت>>> مانند پسوند ( وانه ) در خندوانه! ، پسوند ( وند ) در شهروند!
... [مشاهده متن کامل]
معنی: حامی و طرفدارِ پایمردی، داستارگری، میانجیگری، واسطه گری، شفاعت کنندگی، خواهشگری، ریش گرو گذاشتن، پا در میانی ( میونی ) کردن! -
حامی و هوادارِ یاریگری، مددکاری، خدمتگزاری، دستگیری -
دارنده روحیه همبستگی و همدلی
یکی از شرایط فارسی شدن یک واژه بیگانه این است که با وند ( پیشوند، میانوند، پسوند ) همراه باشد؛گرچه، زبانِ شگفت انگیزِ ترکی ( آذری ) هم جزو یکی از گویش های ناب ایران زمین محسوب می شود!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)