آراستگر ( ان ) :مصلحان.
آراستگران جامعه در روند تاریخ تمدن ها.
آراستگران جامعه در روند تاریخ تمدن ها.
مرتب کرد_ساخت
مرتب بودن
آراسته بودن
آراست : اصلاح کرد ، آرایش کرد،
معنی آراست =قشنگ کرد
زیبا کرد
مرتب کرد
آراسته کرد
زیبا کرد
مرتب کرد
آراسته کرد
پاکیزه، تمیز
آراست" زیباومرتب
اراسته کردن
خوشگل کرد
تمیز کرد
زینت کردن ومرتب کردن
مرتب وتمیز کرد
زینت دادن و مرتب کردن
آراسته - زیبا - شکیل
تزیین کرد
زینت داد
زینت دادن، زیبا کردن، تزئین کردن
مرتب کردن
تزئین کرد
زیبا کرد
مرتب کرد
قدیمی و فرسوده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)