ارار

لغت نامه دهخدا

ارار. [ اِ ] ( ع اِ ) اَرّ. شاخی از درخت خاردار که آن را بر زمین زده نرم کنند و تر کرده و نمک بر آن پاشیده در زهدان ماده شتر داخل نمایند تا مانع لقاح دفع گردد. ( منتهی الارب ).

ارار. [ اِ ] ( اِخ ) نام وادیی است در کتاب نصر. ( معجم البلدان ).

ارار. [ اَرْ را ] ( اِخ ) بقول حازمی از نواحی حلب است و یاقوت گوید من بدان وثوق ندارم. ( معجم البلدان ).

ارار. [ اِ ] ( اِخ ) سباستین. سازنده آلات موسیقی از مردم فرانسه. متولد در استراسبورگ و مؤسس کارخانه مهم پیانوسازی ( 1752 - 1831م. ).

ارأر. [ اَ ءَ ] ( ع صوت ) کلمه ایست که گوسپندان را بدان خوانند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

سازنده آلات موسیقی از مردم فرانسه

گویش مازنی

/ar ar/ عرعرخر بانگ خر

واژه نامه بختیاریکا

( اَر اَر ) چوب اره؛ براده حاصل از اره کردن؛ مخلوطی از پودر ها؛ ساسا؛ خاک چوب

پیشنهاد کاربران

درباره ی واژه ی �اَر / ار� و ریشه ی آن در اوستایی، پهلوی و سانسکریت.
اجازه بده یک بررسی زبان شناختی انجام بدهم:
- - -
۱. اوستایی
ریشه ی 𐬀𐬭 ( ar - ) در اوستایی بسیار پرکاربرد است.
...
[مشاهده متن کامل]

معنای اصلی: رفتن، حرکت کردن، درست بودن، نظم یافتگی.
نمونه ها:
aša / arta ( 𐬀𐬴𐬀 ) = راستی، حقیقت، نظم کیهانی.
airyō ( 𐬀𐬌𐬭𐬌𐬌𐬎 ) = آریایی.
این ریشه در متون اوستایی بار معنایی مذهبی و کیهانی دارد ( نظم جهان در برابر دروغ و هرج ومرج ) .
📖 منابع:
Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch. Strassburg, 1904. ( مدخل ar - )
Kellens, Jean. �tudes avestiques et mazd�ennes, vol. 1–3. Paris, 1974–1991.
Hoffmann, Karl. Aufs�tze zur Indoiranistik. Wiesbaden, 1975.
- - -
۲. پهلوی ( فارسی میانه )
در پهلوی، ریشه ی اوستایی ar - به صورت ard / ahr باقی مانده است.
نمونه ها:
Ardašīr ( اردشیر ) = شکوه راستی.
Ardawān ( اردوان ) = راست کردار.
معنای پایه همچنان �راستی، درستی، رسیدن به نظم� است.
📖 منابع:
Nyberg, H. S. A Manual of Pahlavi. Vol. I–II. Wiesbaden, 1964–1974.
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. London: Oxford University Press, 1971.
- - -
۳. سانسکریت
در سانسکریت نیز ریشه ی ṛ / ar - دیده می شود.
معنای اصلی: نظم، راستی، حرکت درست.
نمونه ها:
ṛta ( ऋत ) = نظم کیهانی، حقیقت ( هم ریشه با اوستایی aša ) .
ārya ( आर्य ) = شریف، نجیب.
نشان دهنده ی مشترک بودن مفهوم �نظم/راستی� در سنت هندوایرانی است.
📖 منابع:
Monier - Williams, Monier. A Sanskrit - English Dictionary. Oxford, 1899 ( reprint 1997 ) .
Mayrhofer, Manfred. Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen. Heidelberg, 1986–2001.
Macdonell, Arthur A. A Sanskrit Grammar for Students. Oxford, 1927.
- - -
۴. فارسی نو
�اَر / ار� به صورت مستقل در فارسی نو زنده نمانده، اما در نام ها و ترکیبات برجای است:
�ارد� ( اردشیر، اردوان ) .
�آریا / ایران� ( از arya ) .
بار معنایی �راستی، نظم، شکوه� همچنان در این نام ها وجود دارد.
- - -
✅ جمع بندی:
ریشه ی ar - یک ریشه ی هند و ایرانی است که در اوستایی، پهلوی و سانسکریت به طور گسترده به کار رفته. معنای محوری آن �راستی، نظم، حرکت درست� است. این ریشه در فارسی نو عمدتاً در نام های خاص و ترکیبات باقی مانده است.
- - -

درخت عرعر در ایران گونه مهاجم است، زیست بوم را نابود می کند، هر کجا یافتید نابودش کنید و به جایش درخت بومی نجیب مانند چنار بکارید.