ارادتمند
/~erAdatmand/
مترادف ارادتمند: اخلاصمند، ارادت پیشه، ارادت شعار، ارادت کیش، مخلص
متضاد ارادتمند: بی ارادت
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
( صفت ) آن که ارادت میورزد ارادت کیش ارادت شعار . توضیح این صفت غالبا در تعبیر از اول شخص ( گوینده ) و بهنگام اظهار محبت و دوستی و ادای احترام بکار میرود .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. عنوانی که شخص هنگام حرف زدن از خود برای اظهار تواضع به خود می دهد: ارادتمند بسیار مشتاق شما هستم.
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
سرسپرده
چاپلوسی در خوش و بش
دوست داشتن♡
دوستی و محبت فراوان، ابراز محبت خالصانه
مخلصیم . چاکریم . ابراز دوستی ومحبت
مرید، اخلاصمند، ارادت پیشه، ارادت شعار، ارادت کیش، مخلص
ارادتمند بودن یعنی خالصانه عاشق بودن