ارادت
/~erAdat/
مترادف ارادت: اخلاص، خلت، دوستی، سرسپردگی، صمیمیت، آهنگ، خواست، قصد، مشیت، میل
برابر پارسی: سرسپردگی، مهرورزی
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] خواست، قصد.
۳. (تصوف ) توجه بسیار سالک به پیر.
دانشنامه آزاد فارسی
(به معنی خواستن، میل، قصد و آهنگ). در اصطلاح تصوف، شور و شوق قلبی سالک در آغاز سیر و سلوک برای رسیدن به مقصود. ارادت را شرط اول سلوک دانسته اند. خواجه عبدالله انصاری در صدمیدان آن را میدان پنجم برشمرده است. اسفراینی ارادت را میوۀ محبت، و معرفت را میوۀ ارادت، و پایان مقام ارادت را ابتدای مقام ولایت دانسته است. ارادت تابع محبت است که باعث می شود سالک به مطلوب حقیقی دست یابد و دارای مراتبی است. خواجه عبدالله انصاری ارادت را در چند مرتبه دانسته که نخستین مرتبۀ آن ارادت عوام و آخرین مرتبه، ارادت خاصان است. در ارادت اگر مریدی به علم خود تکیه کند از ناتوانی اوست، اما در معرفت تکیه بر علم باعث نیرو و توانایی او می شود. صوفیه در طرح این مفهوم به آیه های ۵۲ سورۀ انعام و ۲۸ کهف استناد می کند.
wikijoo: ارادت
پیشنهاد کاربران
دوستدار
رضا ناظری
دوستدار
دوستدار
واژه ارادت
معادل ابجد 606
تعداد حروف 5
تلفظ 'erādat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: ارادة]
مختصات ( اِ دَ ) [ ع . ]
آواشناسی 'erAdat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 606
تعداد حروف 5
تلفظ 'erādat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: ارادة]
مختصات ( اِ دَ ) [ ع . ]
آواشناسی 'erAdat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژگان مترادف و متضاد
ای بابا من دارم میگم معنی نه مترادف
در متون عرفانی در معنای ترک عادت آمده است
اخلاص کیشی
خواست ، قصد ، نیت
قصد ، نیت