اراحه
لغت نامه دهخدا
- اراحة صید ؛ یافتن صید بوی مردم را.
|| اراحه ماء یا لحم ؛ بوی گرفتن. ( منتهی الارب ). گندا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). گنده شدن. ( غیاث ). گندیده شدن. ( آنندراج ). || بازگشتن و بجای آمدن دل بعدماندگی.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید