اذیال
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع : ذیل دامنها : ( سلطان ... به خواجه حواله کرد ... چنانکه از هیچ جانب غبار آزادی بر اذیان ننشست . ) ( سلجوقنام. ظهیری ) یا اذیان ناس . طبق. پست از مردم اذناب ناس سپس روندگان پس ماندگان مقابل نواصی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید