اذوغه

لغت نامه دهخدا

( آذوغه ) آذوغه. [ غ َ / غ ِ ] ( اِ ) رجوع به آذوقه شود.

پیشنهاد کاربران

کیارش در پروفایلش فحشهای رکیک لایق خانواده اش نوشته مثل جاکش سیم کش پدر سگ و غیره دهها بار گزارش نوشتم ابادیس حذف نکرده مثل اینکه این فحشها لایق فرهنگ ابادیس است
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه ی آذوغه از ریشه ی واژه ی آزوغ فارسی هست
اذوغهاذوغهاذوغهاذوغه