اذماء

لغت نامه دهخدا

اذماء. [ اِ ] ( ع مص ) سخت زدن کسی را. ( منتهی الارب ). نیمه جان گذاشتن کسی را. بر باقی جان گذاشتن کسی را. ( منتهی الارب ). بر باقی جان گذاشتن نیم مرده ای را.

پیشنهاد کاربران