دیکشنری
مترجم
بپرس
اذفاف
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اذفاف. [ اِ ] ( ع مص ) خسته را کشتن. قتل مجروح. ذَف . ذِفاف. تذفیف. مُذافة.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک