اذعان
/~ez~An/
مترادف اذعان: اعتراف، اقرار، تایید، تصدیق، گواهی، معترف
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) اقرار اعتراف اقرار کردن خستو شدن قبول کردن پذیرفتن شناختن گردن نهادن رام شدن فروتنی نمودن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] فرمانبرداری، اطاعت.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اذعان در منطق به معنای اعتقاد به ثبوت محمول برای موضوع یا عدم ثبوت آن برای موضوع است.
اذعان به معنای قبول وقوع یا عدم وقوع نسبت محمول به موضوع، یا اعتقاد به ثبوت محمول برای موضوع یا عدم ثبوت آن برای موضوع، مانند اذعان به اینکه «عالم حادث است» یا «زمین مسطّح نیست». «علم اگر اذعان یعنی اعتقاد به نسبت ثبوتی یا سلبی (بین موضوع و محمول ) باشد تصدیق است، و الا تصور است».
یزدی، ملاعبدالله، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۴.
۱. ↑ یزدی، ملاعبدالله، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۴.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۱۰.
...
اذعان به معنای قبول وقوع یا عدم وقوع نسبت محمول به موضوع، یا اعتقاد به ثبوت محمول برای موضوع یا عدم ثبوت آن برای موضوع، مانند اذعان به اینکه «عالم حادث است» یا «زمین مسطّح نیست». «علم اگر اذعان یعنی اعتقاد به نسبت ثبوتی یا سلبی (بین موضوع و محمول ) باشد تصدیق است، و الا تصور است».
یزدی، ملاعبدالله، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۴.
۱. ↑ یزدی، ملاعبدالله، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۴.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۱۰.
...
wikifeqh: اذعان
مترادف ها
اذعان
پیشنهاد کاربران
پِی بُرد:اذعان.
أذعن له: أصبح تحت تصرفه وطاعته.
این کلمات عربی در فارسی با یک تلفظ ( از ان ) أمّا هر کدام یه معنی متفاوت داره:
آذان
أذان
اذان
اضعان
اظعان
اذعان
هاذان
عضان
عظان
عزان
عذان
... [مشاهده متن کامل]
( دو کلمه ) :
إذ ظان
إذ ضان
عزّ ضان
إذ عن
. . .
مُدّعیان جعلی بودن زبان عربی وتحریف شده کجایند؟ترجمه وریشه کنید به پارتی، پهلوی، اوستائی، زغدی . . .
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ
این کلمات عربی در فارسی با یک تلفظ ( از ان ) أمّا هر کدام یه معنی متفاوت داره:
آذان
أذان
اذان
اضعان
اظعان
اذعان
هاذان
عضان
عظان
عزان
عذان
... [مشاهده متن کامل]
( دو کلمه ) :
إذ ظان
إذ ضان
عزّ ضان
إذ عن
. . .
مُدّعیان جعلی بودن زبان عربی وتحریف شده کجایند؟ترجمه وریشه کنید به پارتی، پهلوی، اوستائی، زغدی . . .
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ
معترف بودن. اعتراف کردن
اِذعان و مُذعِن و مُذعِن به: خستو شدن و خستو و خستو به وی.
اِذعان و مُذعِن و مُذعِن به: به زبان آوردن و به زبان آورنده و به زبان آورده.
اِذعان و مُذعِن و مُذعِن به: گردن نهادن و گردن نهنده و گردن نهاده به وی.
بوس به همه.
اِذعان و مُذعِن و مُذعِن به: به زبان آوردن و به زبان آورنده و به زبان آورده.
اِذعان و مُذعِن و مُذعِن به: گردن نهادن و گردن نهنده و گردن نهاده به وی.
بوس به همه.
گردن گرفتن ، پذیرفتن
گوگل در بخش خبری خود از سایت ابادیس به عنوان الهام بخش سایت های ایرانی یاد کرد.
تبریک میگم
تبریک میگم
گردن نهادن، گردن دادن، پذیرفتن، گواهی ( با اندک چشم پوشی درخور )
بجای واژه ی از ریشه ی عربی �اذعان� می توان در بسیاری موردها از واژه ها یا آمیخته واژه هایی پارسی چون:
�گردن نهادن�، �گردن دادن� و �پذیرفتن� سود برد.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۳۰ آذر ماه ۱۳۹۳
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/12/blog - post_558. html
بجای واژه ی از ریشه ی عربی �اذعان� می توان در بسیاری موردها از واژه ها یا آمیخته واژه هایی پارسی چون:
�گردن نهادن�، �گردن دادن� و �پذیرفتن� سود برد.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۳۰ آذر ماه ۱۳۹۳
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/12/blog - post_558. html
خستو شدن و گردن نهادن برابرنهاد مناسبی است
اعتراف وادعا پذیرش مطلب
ادعا
پزیرش زبانی
یا زبان دادن
یا زبان دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)