آذری معرب آدوریک یا آدَریک است که نام یا صفتی است برای نامیدن و شناسانیدن مردم آدورپایگان یا آدَرپایگان ( که پس از تخن و تاز اعراب به آذربایجان معرب گشته است ) . مردم آذربایجان دستکم در ایران و حتی مردم ترکیه مغول نیستند، ولی زبان تورکی یک زبان آلتایی است که از شرق آسیا بویژه با کوچیدن و سپس تاخت و تاز تورکان در اواخر دوره ساسانیان، با یورش چنگیز خان و تیمورخان و در دوره سلجوقیان ( تورک بودند ) به ایران و آذربایجان راه یافت و چیره شد. چکامه های نظامی گنجوی که یک آذربایجانی است بیشتر برای یادآوری تاریخ مردم آذربایجان و ایران در دورانی است که تورکان پس از یورش اعراب بر این بخش از کشورمان چیرگی یافته اند و چکامه های شمس تبریزی و صایب تبریزی و خاقانی و . . . که بیشتر به زبان فارسی سروده اند و گاه در نکوهش تورکان که یورشگران به این مرز و بوم بودند. پس زبان تورکی زبان بیگانگان یورشگر است و نه زبان نیاکان راستین مردم آذربایجان که اکنون بیشتر با زبانی سخن می گویند که ملغمه ای از واژگان پارسی پهلوی با گویش آذری، تورکی، عربی، فارسی ، روسی، انگلیسی و . . . است. حتی موسیقی مردم آذربایجان که بر پایه دستگاه های سه گاه، چهار گاه، بیات و دشتی و . . . است که همه نام های پارسی دارند، نمایانگر ریشه آریایی مردم آذربایجان و تورک نبودن آنان است. نه ویژگیهای نژادی ( رنگ پوست، شکل و حالت مو، چشم و . . . ) و نه موسیقی، نه تاریخ و ادبیات و فرهنگ و نه نام های جغرافیایی و نه نام های اندام های بدن در زبان مردم آذربایجان، هیچ یک تورکی نیستند!!!
... [مشاهده متن کامل]
۱. کنده کاری های روی تخته سنگ ها و سکه ها و نشانه های تاریخی، خود نام آذربایجان ( که معرب آدورپایگان سرزمین آدور یا آتش، مانند گلپایگان ) همه نشانه تورک نبودن مردم آذربایجان هستند.
۲. در جایی نوشته بودند که شمار بالایی از مردم جهان امروز از نوادگان چنگیزخان مغول هستند، با این همه، نه مردم آذربایجان و نه حتی ترکیه از نظر رنگ پوست و حالت مو و شکل چشم مغول نیستند. اگرچه همه تورکان نیز مغول تبار نیستند.
۳. نام شهرهای بزرگ و تاریخی و حتی روستاها و آبادیها بیشتر به زبان پهلوی است و شهرهای مانند اردبیل ( ارتاویل و ارداویل: شهر راستی ) ، تبریز ( تاوریز: توانفرسا، چون در دره هست و رفت و آمد به آن دشوار بوده است ) ، ارومیه، مَرَند ( جایی که یک جانی در خاک مدفون است، همانند زرند جایی که در آن زر نهفته است ) ، جولفا ( معرب گولپا، گول همان گل است و در زبان پهلوی پیش از اسلام حرکه یا همان اَ و اِ و اُ نبود و مانند زبان انگلیسی تنها از حروف بهره گرفته می شد و از این رو گُل به صورت گول نوشته می شد و خوانش یا لهجه بسته به جایگاه در ایران پهناور ناهمگونی داشته و دارد ) ، میانا ( میان کننده، نیم کننده ) ، خوی ( عرق چون آبهوای شرجی دارد ) ، مراغه ( ماراگا یعنی دیده بان ) ، چار اویماق ( چهار چشمه که زمین را کنده و آب را بیرون می دهند ) ، توفارگان ( سرزمین آبهای رسوب گذار ) ، سرو ( سَر او: سر آب؛ سراوان نام شهری در سیستان و بلوچستان با این نام هم ریشه و در واقع جمع آن است ) ؛ خی او ( خ یا خی در زبان پهلوی به تنهایی همان هو یا خوش و نیک است و او همان آب، خوش آب یا همان مشکین شهر کنونی. برای نمونه هوسرو یا خسرو با معنی خوش آوازه و نیکنام لقب پادشاهان ساسانی بوده است مانند خسروپرویز ) ، خسروشهر، هوراند ( هور: خورشید و اند: اَندَر ) اَمَند ( جایی که در آن نیرو نهفته است، شاید اردوگاه نظامی بوده ) ، اووَند ( او همان آب است و وُند همان ظرف، آوَند ) ، بسیاری دیگر. در میان شهرها من تنها قوشاچای ( نام پیشین میاندواب ) را به زبان پهلوی ( زبان آریاییان ماد و پارت و پارس ) نیافتم که با نگرش به یورش چنگیز و هولاکو و تیمور و ماندن آنها در ایران دور از انتظار نیست که آنها خود آبادی ها و شهرهایی را بسازند و وجود آبادیهایی با نام های عربی ( به جای مانده از تسلط اعراب ) و تورکان ( سلجوقی و مغول ) دور از انتظار نخواهد بود. آیا ما باید بیگانگان متجاوز و قاتلین نیاکانمان را با فراموش کردن تاریخ منطقه خود بستاییم و خود را به آنان بچسبانیم و اصولا نیاکانمان را بفروشیم! بدتر از میهن فروشی نخواهد بود؟؟؟ ) .
۴. نام رودهای سیمینه و زررینه و آراز همه به زبان پهلوی است. سیمین و زررین به ترتیب به معنی نقره ای و طلایی هستند و آراز ( آ: خوب، پُر و راز: راز، رمز ) به معنی پُر راز می باشد.
۵. اندامهای بدن در زبان بیشتر مردم آذربایجان واژگانی پهلوی و آریایی و نه تورکی هستند. باش از ریشه بودن ( باش - ) نمایانگر زنده بودن و هم کیستی است که در آذربایجان به سر گفته می شود و مجازا به معنای بالا و بالادست هم به کار می رود چرا که سر آدمی بر بالای تنش جای دارد. گوز همان گردو است و گردو گرد است و در زبان مردم آذربایجان به چشم گفته می شود چرا که مردم آذربایجان برخلاف مردم مغول مهاجم بادامی چشم و دارای چشم تنگ و کشیده نیستند. دیل در زبان پهلوی همان دِل است و در گویش آذری به زبان گفته می شود چرا که نمایانگر آن چیزی است که در دل می گذرد و زبان گویای دل است. اوز واژه پهلوی است به معنی رو و رویه و در کتاب دیکشنری هوشمند زبان پارسی پهلوی نوشته پروفسور مک کننزی و چاپ دانشگاه گوتینگن آلمان آورده شده است. دوداگ از بن دود به معنی بخار آب و دود است و به معنی بخار کننده می باشد که در منطقه سردسیری آذربایجان به لب گفته می شود که از میان دو لب بخار نفس بیرون می زند. بورون یا برون همان بیرون است که به بینی گفته می شود که از روی آدمی به سوی بیرون برجستگی یافته است و بیرون زده است. سینه که همان سینَک یا سینَگ است و واژه پهلوی است. بارساخ یا بارساق تورک شده پارساگ در زبان پهلوی یا همان پارسا در زبان فارسی امروزی است و پارسا همان نگهدارنده ( از بدی ( می باشد. انسان پارسا خود را از بدی نفس خود و خواهشهای آن نگه می دارد و بارساخ یا بارساق بدن را از پخش شدن مدفوع و ادرار درون بدن دور نگه می دارد. گورساخ یا همان گورساگ یعنی گرسنه شونده که در گویش آذری به معده گفته می شود. آیاگ از بن آمدن ( آی - ) یک واژه پهلوی به معنی آینده و آیان است که در گویش آذری به پا گفته می شود که با دارنده پا می آید. پارماگ یا بارماگ همان بارماق یا بارماخ است که در زبان مردم تورکیه پارماق به خوبی تا به امروز نگهداری شده است و در زبان پهلوی به همه فن حریف و کسی یا چیزی گفته می شود که چند کار را همزمان مدیریت می کند و انجام می دهد و با برمک و برمکیان و پارمیدا و پرمک همریشه و همبون است و در گویش آذری به انگشت گفته می شود که چندکاره است. دابان هم به معنی پاشنه واژه پهلوی است. نکته جالب این که حتی واژه اَل که در گویش آذری به دست گفته می شود هم یک واژه پهلوی است و ریشه واژه اَلَک یا اَلَگ همریشه است مانند کوب بن کوبیدن که ریشه کوبه است، ماله از ریشه مال و مالیدن، سُنبه از ریشه سُنب و سُنبیدن و . . . . همچنین، اَل در نام شهر اَلیگودَرز ( اَل ی گودَرز: دستِ گودرز ) هم به کار گرفته شده که همه می دانیم گودرز یک نام پهلوی است و در شاهنامه فردوسی نیز هست. اَلیتَن ( اَل - ) به معنی گرفتن و به دست آوردن است و اَلَگ ابزاری برای گرفتن و به دست آوردن است و اَلیت کوتاه شده اَلیتَگ است یعنی گرفته شده و دست یافته شده که به معنی برگزیده به زبان انگلیسی نیز راه یافته است. دیرناخ یا دیرناق همان ناخن در زبان فارسی امروزی در گویش آذری است که دکردیسی یافته واژه درَناگ یا درَناک در زبان پهلوی است که به معنی شیار اندازنده و ایجاد کننده شیار و شکاف باریک است. غولاخ همان واژه پهلوی غولاگ است از بن غولیدن یا غولیتَن ( غول - ) به معنی شنیدن، که در گویش آذری به معنی گوش کاربری دارد و در زبان پهلوی همان شنوا یا شنونده است و کیست که نداند که گوش اندام شنوایی است؟ آزغولیدن یا آزغولیتَن به معنی گوش دادن است که امروزه هم به کار برده می شود. غول آز: بشنو! گوش بده. می دانیم که زبان پهلوی یک زبان هند و اروپایی است و با زبان مردم هند تا لهستان و آلمان و انگلستان همخانواده است. در زبان آلمانی در برخی افعال بخش پیشین فعل جدا می شود و به آخر جمله منتقل می شود. به گمان می رسد که قُل و قیش به زبان تورکی هستند که به زبان مردم آذربایجان راه یافته اند.
۶. نام و آرمان بزرگان تاریخ و ادبیات آذربایجان نیز گویای آریایی تبار بودن مردم این بخش از میهنمان است. بابک یا پاپک خررمدین یک دلاورمرد ایرانی است که با شیرزنان و شیرمردان آذربایجان بیست و سه سال با اعراب و ایرانیان خودفروخته جنگید. او با مازیار و ابومسلم خراسانی و مردم همدان ( هگمتانه دگرگون شده زبان شناختی هَمَگتانَگ: جایی که همه را جای می دهد ) هم پیمان بود که در جای جای ایرانشهر ساسانی گرفتار اعراب می جنگیدند و ایستادگی می کردند. نام بابک یا پاپک یک نام آریایی است و اردشیر یا ارتخشیر پاپکان و شهر بابک در یزد گواه بر این سخن هستند. واژه خررم یا هوررم و واره دین ( که از زبان پهلوی به زبان عربی راه یافته است ) و هم نام پیروان این مرد بزرگ، سرخ جامگان، همه به زبان پهلوی هستند و نه تورکی. جالب این که گروهی از هم میهنان می پندارند که واژه هایی مانند بای یا بَی و بیگ تورکی هستند و دچار این انگاره نادرست می شوند که نام بابک بای بیگ بوده و تورکی بوده است. جانان من یا جانان هر آن که چون جان دوستش می دارید، واژه بَی، بای، بَگ، و بَغ همه به معنی بزرگ و مجازا خدا هستند، و واژگان پهلوی می باشند که در ایرانشهر بزرگ به فراخور منطقه به کار برده شده اند: بَغداد یعنی خداآفرید و نام پایتخت عراق امروزی در نزدیکی تیسپون یا تیسفون پایتخت اشکانیان و ساسانیان است. بایرام یا بَیرام یعنی جشن بزرگ و رام ریشه رامش یا رامیشن در زبان پهلوی است. وانگهی، اگر بابک چنان تورک بود چرا خررمدین و سرخ جامه بود؟ اگر به پنداری او از ستم ساسانیان چیره شده بر آذربایجان بیزار بود ( تنها یک انگاره مهال است ) ، چرا باید به یاری مردم هگمتانه و تبرستان ( مازندران ) می شتافت و چرا باید دنباله راه ابومسلم خراسانی را می گرفت. چگونه بابک خررمدین در آتشکده ای به تنهایی با افشین از آن سوی ایرانشهر گفتگو می کند؟؟؟، در زمانی که نه رادیو و نه تلویزیون و نه اسباب مسافرت آسان در دسترس بود!!! او با زبان پهلوی ایرانشهریان با افشین سخن می گوید. ستارخان و باقرخان هم نه برای تنها مردم آذربایجان، نه برای کشور تورکیه، و نه برای جمهوری آذربایجان، برای انقلاب مشروطیت و در راه آزادی مردم جای جای ایران از استبداد قاجاری به پا خاستند و جان دادند و به روسها و انگلیسی ها و تورکیه نگریختند و پناه نبردند و حتی پرچم آنها را بر سر در خانه خود نزدند. نظامی گنجوی در اشعار و چکامه های خود تورکان را همچون فردوسی نکوهش و ملامت می کند و در دیوان های خود شکوه ایران پیش از اعراب و تورکان مهاجم همدست اعراب را یادآوری می کند و خاقانی نیز همین گونه. شمس تبریزی مراد مولانا جلال الدین بلخی می شود که به زبان فارسی می سراید. شهریار هم اگرچه شعر زیبا و دلنشین خود حیدربابایه سلام را به زبان حال مردم آذربایجان ( ملغمه ای از زبانهای گوناگون شامل تورکی ) سروده است ولی در توصیف آذربایجان یادآور شعر خود را به فارسی می سراید و و و . در جنگ هشت ساله نیز مردم آذربایجان با دیدن تجاوز عراق و صحنه های دلخراش حمله موشکی به شهر دزفول به یاری مردم میهن خود در خوزستان ( خوزستان، خوجیستان، هوگیستان: واژه پهلوی به معنی سرزمین مبارک و پر برکت و نعمت. هوگ در زبان پهلوی خوک یا خوگ می باشد که پیش از اسلام یک چارپای با گوشت خوراکی شناخته می شده است و شکار هم می شده است و نماد زایندگی و برکت بوده است؛ خُجَند: هوگَند: جایی که خوک نماد برکت در آن نهفته است؛ خجسته: هوگستَگ، فرخنده و مبارک ) شتافتند و جانفشانی ها کردند.
۷. نام کوهها و دشتهای آذربایجان به زبان پهلوی هستند. سَهَند معرب سَگَند است و سَگ حیوان دوست داشتنی در نزد ایرانیان پیش از اسلام بوده است و نماد نستوهی و ایستادگی و سگند یعنی جایی که گویی سگ در آن نهفته است و ایستادگی دارد و نستوه است. نام کوهستان ساوالان از واژه ساو ریشه گرفته که در زبان پهلوی و در شاهنامه به معنی باج و خراج است و ساوال به معنی پشته بزرگ چون انبوه باج و خراج ایران بزرگ یا ایرانشهر ساسانی و ایرانویج هخامنشی است و ان علامت جمع است. ساوالان یعنی پشته ها، کوهستان. سیاهکوه که ناگفته پیداست. یام نیز نام پهلوی است و با جمشید پیشدادی در پیوند است و میشو به گمان نامی پهلوی است که با میش در پیوند است. نام درنداش یا درندَش دگردیسیده دره اندر دشت است و تورکی نیست و فارسی است و ریشه در زبان آریاییان ماد و پارت و پارس، زبان پهلوی دارد.
۸. نامهای پهلوی در فرای مرزهای کنونی ایران در جمهوری آذربایجان و تورکیه و روسیه و ترکمنستان و گرجستان و ارمنستان و تاجیکستان و قزاقستان و عراق و یمن و قطر و هند و پاکستان و حتی در عربستان یافته می شوند و آذربایجان جدای از ایران نبوده است. برای نمونه، شهر دربند در روسیه با دژ ساسانی و خط پهلوی جای دارد و به تازگی در روسیه نیز آثار هخامنشی یافته شده است و نام برخی شهرها در روسیه به زبان پهلوی هستند که می توانید با جستجوی در اینترنت به درستی این سخن پی ببرید. برای نمونه آستاراخان در بالادست دریای مازندران دگردیسی یافته و جمع آستارا یا آستاراگ ( به گناه اندازنده، فریبا ) است و در اصل آستاراگان ( سرزمین به گناه اندازان، سرزمین فریبایان ) است. شهرهای شروان و گنجه و باکو ( مانند ماکو ) و نخجوان و مغان ( روحانیون زردشتی ) و آدور ( به زبان پهلوی به معنی آتش است و در نام آدورپایگان نیز هست و در نام ماه آذر و نامهای دخترانه آذرنوش و . . . هم دیده می شود ( نکته: نام آزرمیدخت به معنی شرم دختر پیوندی با واژه آذر و آدَر و آدور ندارد ) و رود کورا ( به معنی پاسدارنده و پاسدار ) نامی همریشه با نام کوروش بزرگ هخامنشی بنیانگزار کشورمان دارد ( کوروش یک نام دعایی است به معنی نگهداردش یا پاسش بدار ) . نامهای پهلوی در کشور تورکیه نیز فراوان هستند: وان ( پیروزی ) ، ارزنجان ( معرب ارژنگان و ارژنگ کتاب مانی است ) ، دامال ( گیرا مانند دام در زیبایی ) ، هوراسان ( خورشید آینده، مشرق، خراسان ) ، آماسیا ( آ: خوب و پُر، ماسیاگ: ماهی؛ پُر ماهی ) ، ایزمیر ( ایزم: هیزم و - یر: پسوند کُنایی و فاعلی در زبان پهلوی، هیزم ساز، کومورچی در زبان تورکی ) ، ارتوین ( اَرت: راستی، وین: بین، بیننده؛ بیننده راستی ) ، اَرَپگیر ( گرفتار کننده عرب ) و اگر در اینترنت جستجو کنید نام های بیشتری را خواهید یافت که چون نوشهر و ویرانشهر آشکارا به زبان پهلوی هستند که سرچشمه و نیای زبان فارسی است. ایستانبول را برخی به کنستانتینوپل روم نسبت داده اند و بعید است که یک نام این چنین دگرگونی یافته باشد و به گمان من ایستانبول معرب ایستانپُل یا ایستانپوهل است به معنی پل ایستاننده که ایستاننده در براب رومیان و یونانیان بوده است. می دانیم که کشورهای ترکیه و عراق و بخشی از سوریه و کویت و . . . بخش هایی از ایران بودند که پس از یورش اعراب و مغول ایران بزرگ پاره پاره شد و امپراتوری عثمانی بعدها شکل گرفت و پس از جنگ جهانی اول به دست ابرقدرتهای آن روزگاران تجزیه شد و کشورهای کوچکتر و نوظهور با مرزهای ساختگی پدید آمدند. نام عراق در کتاب های دیکشنری و واژه نامه پارسی پهلوی ایرَک به معنی ایران کوچک آورده شده است، ولی به گمان من عراق همان آراگ یا آراک است از بن آردَن ( آر - ) به معنی آرد کننده، آسیاب و می دانیم که اراک در ایران را اراک عجم و عراق را اراگ عرب نامیده اند. عراق یا آراگ کانون پرورش گندم در جهان بوده است و میان رودان ( بین النهرین ) با دو رود دگلگ ( دجله ) و فرات جایگاه گندمزارها و آسیاب های فراوان بوده است و عراق به گمان من به معنی سرزمین آسیاب ها است و بر اساس هر دو گمان نامی آریایی دارد. تیسپون یا تیسفون چندین سده پایتخت اشکانیان و ساسانیان بوده که به زبان پهلوی می گفتند و می نوشتند. بغداد یعنی خدا آفرید. خانقین معرب خانَگین است و به معنی قابل اسکان و خانه گزیدن. به گمان من جلولا معرب گل و لا می باشد اگرچه برخی از هم میهنان کورد یا گورد ( پهلوان دلاور ) بر این باور هستند که نامی با شمار حروف بیشتر و مرتبط با گل لاله دارد ولی بعید می دانم که یک نام این چنین دگرگونی شدیدی یافته باشد. بصره معرب بَس رَگ است و به معنی دارای رودهای بسیار، و کوفه معرب کوفَگ است و کُوف در زبان پهلوی به معنی کوه است و کوفگ می تواند به معنی پشته و کوه کوچک باشد. کربلا که پیش از استیلای اعراب نینوا بوده است. سخن به درازا می کشد ولی واقعیت این است که ایرانیان بنا به هر دلیلی شاید برای نشان دادن گستره ایران و شاید به یاد یک شهر و منطقه نام های یکسان را در دو جای گوناگون به کار برده اند: رشت در ایران و رشت در تاجیکستان امروزی، هوراسان ( خراسان ) در بخش شمالشرقی ایران و هوراسان در ترکیه امروزی و یادم نیست ولی نامی این چنینی در عربستان هم به کار گرفته شده بود. شهری به نام ال - آذَریک در یمن هست که عربی شده آدوریک است و به آذری و آذربایجانی اشاره دارد چه در زبان عربی به آدور یا آتش ( آتَخش ) نار گفته می شود و این دو واژگان پهلوی هستند.
سخن پایانی: با توجه به آنچه در بالا گفته شد، مردم آذربایجان چه از نظر نژادی و چه از نظر تاریخ و ادبیات و موسیقی مردمی آریایی تبار و نه تورک تبار هستند و خود مردم تورکیه هم تورک تبار نیستند و زبان تورکی یک زبان تحمیلی تورکان مهاجم است که همه می دانیم خلیفه عباسی اعراب را که سده ها پیشتر بر ایران چیرگی یافته بودند، در لای فرش چندان کوفتند تا در لای فرش جان سپرد تا طبق خرافه رایج با کشتن خلیفه ا. . . ستارگان فرو نریزند و آسمان تار و تیره نشود. در واقع، ما ایرانیان و ایرانشهریان در اثر خیانت برخی از ایرانیان و مریم ( همسر رومی تبار خسروپرویز ) و پسر بزرگ مریم گرفتار حمله اعراب و استیلای آنان برای چند سده شدیم که با یورش دیگر بیابانگردان ددمنش چنگیزی و تیموری از نظر قدرت سیاسی مدیریتی رنگ باختند و چند سده جای خود را به چنگیزیها و گورکانیان تیموری دادند و روزگار چنان گذشت که سعدی سرود: عمر گرانمایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا؟!! با آلوده شدن فرهنگ ایران و ایرانشهر، ایران و ایرانشهر پاره پاره شد و رو به ناتوانی گذاشت و انگلیس و روسیه ایران را به دو نیم میان خودشان تقسیم کردند و رضاشاه که ایران را از قاجار شکست خورده و ناکارآمد تحویل گرفته بود ناگزیر به فکر یکپارچه کردن ایرانیان در برابر دندان تیز و شکم سیری ناپذیر سیاستمداران روس و انگلیس بود و از این رو چون تاریخ ایران به تازگی در دست پژوهش و کنکاش بود و زبان پهلوی و خط آن هنوز فرصت رمز گشایی نیافته بود در این راه به ناچار نامهای برخی شهرها را دگرگون کرد تا مردم را یکپارچه نگه بدارد که صرف نظر از هر زنده باد و مرده باد، در آن شرایط کاری خردمندانه بود تا ایرانیان در جای جای ایران زمانی برای یادگیری خواندن و نوشتن و البته پژوهشگری درباره تاریخ و زبان و فرهنگ میهنشان پیدا کنند. اکنون بیشتر مردم ایران سواد خواندن و نوشتن را دارند و تا اندازه ای با زبان انگلیسی هم آشنایی دارند تا بتوانند از کتاب های دانشگاهی مانند دیکشنری هوشمند زبان پارسی پهلوی چاپ دانشگاه گوتینگن در آلمان و یا واژه نامه های پارسی پهلوی دیگر که در دانشگاه های دیگر به چاپ رسیده اند بهره بگیرند، یاد بگیرند و پژوهش کنند. این کتاب ها به صورت قابل بارگذاری و رایگان در تارنمای پارسی انجمن در دسترس هستند. ایرانیان و ایرانشهریان به زمان و کوشش نیاز دارند و این وظفه و خویشکاری دانشجویان زبان پهلوی و دیگر دانشجویان است که در میدان پاسداری از فرهنگ و زبان میهن خویش کوشش بیشتری نمایند و به جای ساخت واژگان نو، نخست با واژگان پارسی پهلوی نیاکان خود آشنا شوند تا خط پیوستگی زبانی میان آوادگان ( نسل ها ) گسسته نشود و واژگان ریشه دار به فراموشی سپرده نشوند. ایرانیان و ایرانشهریان باید به گوش جان بسپارند که زبان پارسی و بویژه پهلوی همانند رشته ای بسیار ارزشمند است که نه تنها کیستی و ریشه و نیکان ما را به ما می شناساند که دل های ما ایرانشهریان جدای افتاده از همدیگر را به هم می پیوندد و ما را با هم آشنا می سازد. ما هرگز فرصتی برای اندیشیدن "آزاد" در هیچ میدانی نیافته ایم و از این رو بیشتر هیجان زده به جان هم افتاده ایم و رستمها و سهراب ها دیده ایم. برای نمونه صدام به جنگ قادسیه افتخار می کرد حال آن که اعراب در کوردستان در جلولا از خون مردم کردستان گندم آسیاب کردند ( تاریخ طبری ) . اما در پاسخ به آنها که اصل خود را در آینده جستجو می کنند، کارشان چنان خنده دار است که گویی پدربزرگ اصل خود را با نوه خود جستجو می کند!
دربارهٔ ریشه و تاریخ واژهٔ �آذری� ( Āḏarī ) مهمی در حوزهٔ زبان شناسی تاریخی و هویت قومی است. در ادامه، سیر تاریخی و ریشه شناسی واژهٔ �آذری� را با ذکر منابع معتبر دانشگاهی، تاریخی و زبان شناسی بررسی می کنم:
... [مشاهده متن کامل]
- - -
✅ ۱. ریشهٔ واژهٔ �آذری� ( Āḏarī )
واژهٔ �آذری� از نام منطقهٔ آذربایجان گرفته شده که خود شکل تغییریافتهٔ واژهٔ آتورپاتکان ( Āturpātakān ) در پارسی میانه است. این واژه برگرفته از نام آتورپات ( Aturpāt ) ، ساتراپ ( والی ) ماد در زمان اسکندر مقدونی است.
آتورپاتکان → در پارسی میانه
→ Ādharbāyagān / Āzarbāyagān در فارسی میانه و سپس فارسی نو
→ مردم ساکن آن، �Āḏarī� خوانده شدند
📘 منبع:
Markwart, Ērānšahr: Eine historische - geographische Untersuchung, G�ttingen, 1901
Dehkhoda Dictionary under "آذربایجان" و "آذری"
- - -
✅ ۲. کاربرد تاریخی �آذری� به عنوان یک زبان ایرانی
در منابع کهن، زبان آذربایجان ( پیش از تورک زبان شدن آن ) یک زبان ایرانی شمال غربی بوده که با پارتی و تالشی نزدیکی داشته. این زبان را محققان �آذری کهن� یا Old Azeri می نامند. واژهٔ �آذری� در این دوره به این زبان اطلاق می شده، نه به زبان ترکی.
🏛 منابع تاریخی معتبر:
نویسنده قرن اثر اشاره به زبان �آذری�
ابن الندیم ۱۰م الفهرست زبان مردم آذربایجان از شاخهٔ فهلوی است
یعقوبی ۹م البلدان آذربایجانیان زبان خود را "آذریه" می نامند
ابن حوقل، مقدسی ۱۰م صوره الارض زبان آذربایجان غیر از عربی و ترکی است
یاقوت حموی ۱۳م معجم البلدان �زبان خاصی به نام آذری دارند که دیگران آن را نمی فهمند�
حمدالله مستوفی ۱۴م نزهة القلوب زبان مردم مراغه را �پهلوی مغیّر� می خواند
📘 منابع دانشگاهی:
Gerhard Doerfer, “Azeri, ” Encyclopaedia Iranica, Vol. III, Fasc. 2, 1987.
Ahmad Kasravi, Azari ya Zabān - e Bāstāni - ye Āzarbāyjān, Tehran, 1925.
- - -
✅ ۳. آذریِ کهن ( Old Azari ) چه زبانی بود؟
🔹 شاخه ای از زبان های ایرانی شمال غربی ( هم خانواده با تالشی، گیلکی، کردی )
🔹 تا سده های ۱۲ - ۱۴ میلادی در مناطق کوهستانی آذربایجان رایج بود
🔹 به مرور زمان با نفوذ ترکی زبان ها ( از قرن ۱۱م به بعد ) جای خود را به ترکی داد
📘 پژوهش های زبان شناسی:
Ludwig Paul, The Position of Azari among the Iranian Languages, Wiesbaden, 2000.
Ehsan Yarshater, “Azari, the Old Iranian Language of Azerbaijan”, Iran, Vol. 3 ( 1965 ) , pp. 89–122.
- - -
✅ ۴. آیا آذری واژه ای ساختگی در دورهٔ پهلوی است؟
خیر. شواهد بالا نشان می دهد که:
واژهٔ �Āḏarī� یا �الاذریة� قرن ها پیش از پهلوی در متون وجود داشته است
به گویش بومی ایرانی آذربایجان اشاره دارد، نه به زبان ترکی
تنها در دورهٔ پهلوی، این واژه به شکل سیاسی مورد استفاده برای تمایز از �ترک� به کار رفت، ولی اصطلاحی علمی و تاریخی است، نه ساختگی
- - -
✅ ۵. واژهٔ �ترک� از چه زمانی در آذربایجان رایج شد؟
قرن ۱۱م به بعد: با ورود غزنویان و سلجوقیان
قرن ۱۴م به بعد: با قدرت یافتن ترکمان ها، زبان ترکی به تدریج زبان اکثریت آذربایجان شد
از آن زمان به بعد، مردم آذربایجان خود را �ترک� یا �ترکی زبان� می نامیدند، ولی واژهٔ �آذری� نیز در معنای فرهنگی - منطقه ای باقی ماند
- - -
📌 جمع بندی
پرسش پاسخ
آیا �آذری� واژه ای ساختگی است؟ خیر؛ دست کم از قرن ۹ میلادی در متون وجود دارد
آیا آذری زبان ترکی است؟ نه؛ در اصل زبانی ایرانی ( غیرترکی ) بوده
آیا امروز مردم آذربایجان حق دارند خود را ترک بنامند؟ بله؛ زبان و هویت فعلی آنها ترکی آذربایجانی است
آیا استفاده سیاسی از واژهٔ �آذری� در دوره پهلوی قابل نقد است؟ بله؛ هرچند خود واژه ریشهٔ تاریخی دارد، اما استفادهٔ ایدئولوژیک آن قابل بررسی انتقادی است
دو نکتهٔ اصلی را ابتدا روشن کنم و سپس وارد جزئیات شوم:
1. واژهٔ �آذری/Āḏarī� قرن ها پیش از دورهٔ رضاشاه در متون فارسی - عربی آمده است؛ بنابراین از نظر مستنداتِ زبان - شناختی اختراع دولت پهلوی نیست.
2. کاربرد امروزینِ �آذری/آذربایجانی� یا �تورک� بیش از هر چیز به منازعات هویتی سدهٔ ۲۰ و ۲۱ برمی گردد؛ این که مردم خود را �تورک�، �آذربایجانی�، �تورک آذربایجانی� یا �آذری� بنامند، بیشتر انتخاب سیاسی - اجتماعی است تا موضوع ریشه شناسی واژه.
- - -
۱ ) شواهد متنی پیشامدرن
سده منبع مضمون
۸م/۲م هجری ابن المقفّع ( در الفهرست ابن الندیم ) �زبان آذربایجان فهلوی است�؛ قدیم ترین اشاره به گروه زبان های فهلوی از جمله آذری.
۹م یعقوبی ( ۲۷۶ق ) عبارت صریح �الاذریة� برای مردم و زبان آذربایجان.
۱۰ - ۱۱م مسعودی، مقدسی، ابن حوقل تصریح می کنند زبان آذربایجان �عجمی/ایرانی� است.
۱۳م یاقوت حموی؛ می گوید �لسانٌ یُسمّونه الاذریة لا یفهمهُ غیرُهم�.
۱۴م حمدالله مستوفی در نزهة القلوب زبان مراغه را �پهلویِ مَغیَّر� می خوانَد.
این توالی نشان می دهد خودِ اصطلاح �آذری/آذریه� از دست کم اواخر سدهٔ ۸م میلادی در مدارک وجود دارد؛ چندین قرن پیش از هر دولت مدرن.
- - -
۲ ) پژوهشگرانِ دورهٔ معاصرِ پیش از رضاشاه
احمد کسروی در رسالهٔ مشهور آذری یا زبان باستان آذربایجان ( ۱۳۰۴ش/۱۹۲۵م ) با اتکا به همین منابع کهن، آذری را یک زبان ایرانی رو به زوال تحلیل کرد.
> این کتاب یک سال پیش از آغاز رسمی سیاست یکپارچگی فرهنگی رضاشاه منتشر شد؛ خودِ رضاشاه خالقِ واژه نبود.
در همان دهه، خاورشناسان روس و اروپایی نیز اصطلاح Azeri یا Adhari را برای گویش های کهن و برای ترکی آذربایجانیِ امروز به کار می بردند؛ یعنی واژه پیش از ورود به ادبیات اداری پهلوی در محافل علمیِ خارجی رواج داشت.
- - -
۳ ) چرا در دورهٔ پهلوی روی �آذری� تکیه شد؟
ناسیونالیسم دولتی پهلویِ اول کوشید همهٔ قومیت ها را ذیل هویت �ایرانیِ واحد� نشان دهد. در این چارچوب، استفاده از صورت فارسی شدهٔ �آذری� ( به جای �تورک� ) ترجیح ایدئولوژیک بود؛ اما یک واژهٔ برساختهٔ تازه نبود.
پژوهش های هویتی نشان می دهد تا دههٔ ۱۹۹۰ بسیاری از آذربایجانی های ایران در گفتار روزمره خود را �تورک� می نامیدند، در حالی که منابع رسمی �آذری� می نوشتند.
بنابراین تعارض میان �آذری� و �تورک� بیشتر بازتاب کشمکش سیاسی و فرهنگی سدهٔ گذشته است تا مسئلهٔ صحت تاریخی واژه.
- - -
۴ ) جمع بندی
1. قدمت واژه ثابت است: اصطلاح �آذری� و شکل های آن دست کم از سدهٔ هشتم میلادی تا امروز پیوسته در متون وجود داشته است.
2. معنا و مصداق تغییر کرده: در قرون میانه به یک گویش ایرانی اشاره داشت؛ از قرن پانزدهم به بعد با تورک شدنِ تدریجی منطقه، به زبان و مردم تورک هم اطلاق شد.
3. کاربرد دولتیِ پهلوی ادامهٔ یک سنت واژگانی بود، نه ابداع تازه؛ هرچند می توان از منظر سیاست فرهنگی آن دوره را نقد کرد.
4. حقِ تعیین هویت با مردم است: امروز بسیاری از ساکنان استان های آذربایجان در ایران خود را �تورک آذربایجانی� می دانند و این انتخاب کاملاً معتبر است؛ همان طور که به کاربردن �آذربایجانی� یا �آذری� هم در متون دانشگاهی رایج است.
آذری کلمه ای ساختگی است که از زمان رضا خان برای دشمنی با تورکها ایجاد شده است و فاقد دلایل تاریخی و زبانشناسی می باشد بعد از سقوط قاجارها و روی کار امدن رضا خان با کمک اجانب از انجا که دول خارجی تورکها
... [مشاهده متن کامل] را سد راه خود می دیدند شروع به تخریب زبان فرهنگ تاریخ و حکومتهای تورک کردند ولی از انجا که تورکها در ایران زیاد بودند رضا خان نمی توانست علیه انها تخریبات انجام دهد فلذا کلمه اذری را اختراع کرد تا بگوید شما اذری هستید و علیه تورکها تخریبات انجام دهد و گرنه چنین کلمه ساختگی در میان ما ناشناخته می باشد ما تورک هستیم به ما التماس نکنید که از شما باشیم
برخی کژاندیش و کوته بین گمان می کنند اگر هر روز بیایند و به دیدگاه های درست و دانشورزانه نپسند ( منفی ) دهند می توانند راستی و حقیقت را بپوشانند یا گم کنند.
در کمتر از دو هفته به نوشتار پایینی من بیش از هفتاد نپسند داده یا به دیدگاه آن دوستمان بیشرمانه سیصد! نپسند داده و به دیگران.
... [مشاهده متن کامل]
می پندارد خورشید را می توان در پس ابرهای سیاه گولی و بی خردی پنهان کرد.
همین نوشته را هم تا چند روز آینده با پنجاه شصت تا نپسند خواهد نواخت خخخ
چه بنوازد چه ننوازد نادان و کودنی بیش نیست.
اگر آذری ها ریشه مغولی و یا ریشه تورک تباری دارند چرا همه تورک زبانها در اقصی نقاط ایران و جهان به آذری خطاب نگردیده اند ، آذری ها ریشه غیر تورک تباری و غیر مغولی دارند و ریشه کوردی و تاتی و تالشی و فارسی دارند و البته از تخم و ترکه تورکهای عثمانی و مغول هم تومان پیدا می شه
زبان آذری گونه ای از پهلوی و نام زبان کهن مردم آذربایگان پیش از روامندی ترکی است.
یاقوت حموی جهانگرد سده ۷ هجری: [زبان مردم آذربایجان فارسی معرّب است که آن را آذری ( الآذریه ) می نامند].
شمس تبریزی در سده هفتم در بخشی از نوشته های خود ( مقالات شمس ) می گوید:
... [مشاهده متن کامل]
[زبان اهل تبریز پهلوی بود، و این زبان، زبان ملوک عجم در قدیم بود].
حمدالله مستوفی ( سده ی ۸ هجری ) در نزهة القلوب می گوید:
[مردم آذربایجان را زبان پهلوی است، اما به لهجه ای دیگر که آن را آذری می خوانند].
محمد حسین بن خلف تبریزی در سال ۱۰۶۲ هجری در فرهنگنامه ی برهان قاطع در تعریف واژه ی "آذری"می نویسد:
[زبانی باشد که مردم آذربایجان بدان تکلم کنند].
میرزا مهدی خان استرآبادی ( تاریخنگار نادرشاه )
در جهانگشای نادری از واژه ی آذربایجانیان برای اشاره به مردم این سرزمین بهره می برد، اما زبان رایج را ترکی می داند.
.
سندها و گواهان یاد شده نشان می دهند زبان پهلوی با لهجه ی آذری جدای از نفوذ ترکتباران، تا زمان صفویان هنوز زبان بنیادی در آذربایگان بود ولی از آن زمان و پس از کوچ قزلباشان به آن دیار و با پشتیبانی شاهان صفوی از آنها، ترکی کم کم در میان مردم جایگزین زبان آذری گردید.
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی آذری از ریشه ی واژه ی آذر فارسی هست
پاسخ به تبریزون :
1 - هر روز همانند بوقلمون یک نام و یکرنگ به خود می گیرید تا شناسایی نشوید .
2 - مردم شمال غرب ایران آذری که نژادی ایرانی می باشد هستند و ترکی زبان و نژادی غیر ایرانی است
3 - مردم ایران بارها پاسخ یاوه گوییهای پانترکهایی چون شما را داده اند و باز هم خواهند داد.
... [مشاهده متن کامل]
4 - بروید معنای واقعی ترک را تحقیق کنید و نیز از خود بپرسید چرا عثمانی ها خود را ترک نمی دانستند و با ترکها دشمنی داشتند و نام . . . را به آنها داده بودند که خیل ها تصور می نمایند این لقب را فارسها گذاشته اند حال آنکه از عثمانیها مانده است.
مردم آذری اصالتا ایرانی اند و نام قومشان نیز این را مشخص میکنند ولی انان در حفظ جهان اجتماعی خود ضعیف نشان دادند و فرهنگ و زبان و ادبیات انان متحول شد و به زبان ترکی تغییر یافت
آذری ها قومی آریایی نژاد هستند که در قفقاز جنوبی ( آذربایجان یا آذرآبادگان ) ساکن هستند.
آذری ها بیشترین شباهت ژنتیکی را با گرجی ها، قفقازی ها و ارمنی ها دارند!
و از افراد هندو اروپایی محسوب می شوند!
به مردم خاک آذربایجان آذری می گویند
تا قبل از اسلام، و چند صد سال بعد از اسلام، مردم آذربایجان به زبان پهلوی و با گویش و لهجه خاص خود صحبت می کردند. بعد از اسلام مسلمانان به ایران حمله کردند. اعراب با کوهستان میانه ای نداشتند و اقوام عشایر ایرانی که توان مقابله با سپاه عظیم اعراب را نداشتندبه کوهستان پناه بردند و جسته گریخته در برابر اعراب مقاومت کردند و باج ندادند و فرهنگ و زبان و گویش اصیل خود را حفظ کردند. در این میان آذری ها به رهبری بابک بیشترین مقامت را در برابر اعراب به مدت ۲۲ سال داشتند. ایران و آسیای مرکزی به دست اعراب و بعداً خلفای عباسی افتاد. آنها به مرور توان اداره قلمرویی به این بزرگی را نداشتند، ترک های شمال شرق و آسیای مرکزی که با عباسیان عروس و داماد شده بودند و قدرتی بدست آورده بودند، از زمان غزنویان به سمت ایران و گسترش قلمرو روی آوردند. البته با چراغ سبز خلفای عباسی. از آن پس هر کدام از طوایف ترک که بر ایران مسلط می شد به حکومت مرکزی اسلام در بغداد یعنی خلفای عباسی خراج میداد تا در میان مردم مشروعیت پیدا کند. حکومت های ترک در ایران با خلفای عباسی در بغداد برای هم نان می پختند. طوری که حکومت های ترک با چراغ سبز و حمایت و مشروعیت خلیفه روی کار می آمدند و در عوض از جیب مردم برای خلیفه خراج می دادند. به مرور حکومت های ترک که نام شمشیر اسلام به خود گرفته بودند، با تحریک خلفای عباسی درصدد عبور از دروازه اروپا ( یعنی آذربایجان ) و حمله به حکومت روم شرقی برآمدند و در طول سالیان، آذربایجان را برای اطراق و گردآوری سپاه برگزیدند. زبان ترکی را در آذربایجان اشاعه دادند همزمان از مردم حمایت کردند. و در طول چند صد سال زبان عوض شد. همانطور که زبان مردم شمال آفریقا و همچنین یمن عربی شد. ترک ها با رفتار مناسب و حمایت از آذری های مسلمان، که از قبل از اسلام تا آن زمان به تنهایی و با سختی در برابر ارامنه و روم شرقی ایستاده بودند، زبان خود را در میان مردم آنجا محبوب کردند و به مرور زبان عوض شد. حکام ترک با اینکار همزمان که به روم شرقی هجوم می بردند، سد محکمی پشت سر خود ساختند و آذری ها را که نحوه ایستادگی و مبارزه با رومی ها را بلد بودند، با خود همراه کردند. آنها طی سالیان به روم شرقی حمله و بالاخره آنجا را تصرف کردند و دین و زبان آنجا عوض شد.
... [مشاهده متن کامل]
این بود سرگذشتی بسیار مختصر
به نظرم نژاد اصلا مهم نیست و میشه با آزمایش فهمید اکثر اقوام ایرانی که زبان های غیر همشاخه پیدا کرده اند مث سامی یا آلتایی نژادشون ایرانی است. اما واقعا زبان اولیه و مادری خیلی مهم است. زبانی هست که ناخودآگاه
... [مشاهده متن کامل] باهاش فکر می کنی. خواب می بینی و کلا فرهنگ و نگرش و همه چیز فرد رو که برخاسته از محیط اطرافش هست رو در بر می گیرد. مثلا اعتقاد و طرز فکر یک لر و کلا خدای ذهنی یک لر با خدای ذهنی یک عرب فرق داره و این باعثش زبان هست. معنا و مفهوم های مختلف از جمله خدا در زبان بروز پیدا می کنند. قبول دارم زبان مهم است اما هرگز نباید چون در یک محدوده و منطقه یک زبان و فرهنگ شکل می گیره اونو معیار تفاوت نژادی دانست. زبان های ایرانی مثل یک درخت به هم وصل اند. همین آذری هم واژگان و اتصالی در واژه با زبان های ایرانی داره و اگر هم نداره خودشون که اهل این زبان هستند می دونند. زبان و فرهنگ تاثیرش در زندگی از نژاد مهم تر است. صد بچه رو از تخمه همین آدم های متعصب بگیرن و در جامعه زبانی دیگری بزرگ کنند و وقتی بزرگ شدند برشون گردونن به کارخونه تولیدی شون. بیخ گوششون هی بگین اجدادمون ال و بل کردن. چون زبان اجداد قطع شده تعصب در ذهن آنها جایی نداره و چیزهای دیگری در ذهن آنها جا گرفته اند. همین زبانی که ما باهاش فکر می کنیم خودش یه دام و تله هست که ما باهاش معنا می سازیم و خودمون رو گول می زنیم تا چند صباحی زندگی کنیم. پس نباید باورها و خرافه های گذشتگان را که از نظر امروزی ها بدوی است تحقیر کرد. مجبور بوده اند و نیاز روانی داشته اند تا خودشان را گول بزنند. شاید اینایی که نژاد\رستی می کنن هم امروزه نیاز دارن به اون.
آذری ها تُرک نیستند. آذری ها از مادها بوده اند و به زبان زیبای پهلوی سخن می گفتند و می گویند.
اقوام ایرانی شامل:
📗قوم تُرک ( آذری. قشقایی. ترکمن. قزاق. قرقیز. ازبک. خلج. ایغور. یاکوت. تبریزی. اردبیلی. زنجانی. ارومیه. قروه . بیجار . کبودراهنگ . رزن . قزلباش. اغوز . افشار . گراییلی . شاهسون . . . . وتیره های مختلف )
... [مشاهده متن کامل]
📗قوم طبری ( مازندرانی. مازرونی. مازنی. گالش. گیلک. تات. کتول. الیکایی. طالقانی. الموتی. اشکوری . پهلوان. الیکایی . شاه حسینی. قندالی . گیلوری . لاشکی . بالی لاشک. بالی. بائی. الاملج . ردایی. کلورج . فقیه . فقیه ملک مرزبان . فقیه سلطانی . فقیه عبداللهی. براری . براتی. شیرج . شورمیج . گلیج. سام . سام خانیانی. داج. داجلیری . چاشمی. پروری. پلوری . سنگسری . رویانی . فیروزکوهی. دماوندی. ساروی. سوادکوهی. جویباری. آملی. چالوسی. کلاری. کلاردشتی . یوشیج. نوری. کجوری. نوشهری . گرگانی. استرآبادی. هزارجریبی. شهمیرزادی. شامرزایی. قصرانی. شمرونی. شمیراناتی. لواسانی. شمشکی. دربندسری. میگونی. شهرستانکی. مهرانی. دیزانی. کیان . کیانی . میردار. میردار هریجانی. میردار سلطانی . زال . زال نژاد. زال زر. کوهستانی. بابا کوهستانی . بابایی . رنگرز . مهابادی. اسفندیار . سراج . بائو . دادویی. وردیج. وریج . هرسج. هرسیج . دیوسالار. میار. میارکیانی . میارنعیمی . میار طبرسو. میارلاهویی. میار بورسری. قطبی. شمس . شمس ناتری. خانلری . ناتل خانلری. لنگایی. کرد. کرد مصطفی. توسلی. تاجیک . لمسکی. لمراسکی. کلبادی. نواییان . کیائیه. شهرآشوب. رئیسی. کاردگر. فخرآور. بابتیه. لکورج. لکرج . مشائی. آسوری. آرائی. لاسمی. ایرایی. آسکی. نیاکی. نوایی. رینه ای. شاهان دشتی. امیری. بهرستاقی. دلارستاقی. چلاوی. چلاویان . چلابی . چلابیان . تیرگرج. تیرگری. مالج. مالمیری. متاج . متاجی. مجلج. توپا ابراهیمی. توپا اسفندیاری. ازوج. ازوجی. ازوج. ازوجی . مکارج. بانج. درجان . درج . امرج . درزی . دیوسالار. کیا. کیاکلایی . کیانوری . کیاکجوری. کیا لاشکی. کیا مکارج. کیاپاشا. کیادلیری. سام دلیری . کیا دربندسری. کیاشمشکی . ساوه شمشکی. لاریجانی. اردشیر. نصیری . علوی. هاشمی . هاشمی نژاد. هاشم نژاد. هاشمیان. هاشم زاده . هاشم پور. حسنی . حسن زاده. حسین زاده . حسین پور . حسینی . محمدی. محمدنژاد . محمد پور . علیپور . علیزاده. عالیشاه . بندپی . محسنی بندپی . انگورج . انگورج تقوی. مهدوی . میرشفیعی گنج افروز . حلاخور. کتولی . دولتی . نجاریان . بارانی . بهاری . خوشرو. دیلمی . دیلمیان . دیلم کتولی. پلنگ. کرد کتولی. پازوکی. دله . جورسری. بلال حبشی . سلیمی. سلیمانی . زارع . دهقان . نصیری . غفاری. نادری. فولادی. تپوری. تپیری. تبری. طبری. طبرسی. طبرسویی . . . )
📗قوم لُر ( بهمئی. فیلی. بویراحمدی . ثلاثی. طیبی. باوی. ممسنی. بالاگریوای. پاپی. جاکی. بختیاری. لک. هداوند. خرم آبادی. بروجردی. یاسوجی. ممسنی. نورآبادی. شهرکردی. مسجد سلیمان. دزفول . اندیمشک. ایذه. وایلات دیگر. . . )
📗قوم بَختیاری ( دورکی. زلکی. جانکی . باوادی. بهداروند. دینارونی. ممزایی. ممصالح. راکی. موگویی. قندلی. میوند. کیانرسی. سهونی . شهرکردی . مسجد سلیمان . ایذه و. . . )
📗قوم لک ( حسنوند. بیرانوند . . . )
📗قوم کُرد ( کلهر. لَک. کورمانج. گورانی. هورامی. رشوند. کرمانشاهی. ایلامی. سقزی. مهابادی. اشنویه. ارومیه. خوی . گیلانی. دیلم. زازاکی . دیمیلی. . . . )
📗قوم عَرب ( بنی کعب . مشعشی. بنی ضبه. عرب کمری. عرب دیلمی . عرب اهوازی. عرب شوشی. عرب آبادانی. عرب خرمشهری. عرب خوزستانی . . . )
📗قوم گیل ( گیلک. رشتی. لاهیجانی. فومنی . . . )
📗قوم دیلم ( تات. گالش. ییلاقی. کلایی. سیاهکلی. اشکوری. رودباری. طارمی. . . )
📗قوم تالِش ( لاهوتی بائوج . تولش. طالش . طیلسان . کادوس . کادوسی. ماسال. ماسوله . رضوانشهر. فومن. هشتپر. آستارا. لنکران . . . )
📗قوم بَلوچ ( مکرانی . سرحدی . زاهدانی. شهنوازی . رحمت زهی. سهراب زهی. حسین زهی. نائب زهی. دینارزهی. کُرد . میربلوچ زهی. سهراب زهی. تمندانی. شهلی بر. نارویی. ریگی. گمشادزهی. ملک رئیسی سرحدی. بندهی. ملک رئیسی. عالی زهی. مرادزهی. دُرّازهی. یاهونک زهی. شهدادزهی. براهویی. هاشم زهی. کرم زهی. سارانی. گله بچه. ساقزى. مندیزهی. ایدوزهی. فیروزهی. حسن زهی. نُهتانی. نوتی زهی. علی زهی. قنبرزهی. ساسولی . عیسی زهی. قلجایی. ملک رئیسی نوشیروان. محمودزهی. آزادی. محب زهی. حسین بر. ایرندگانی. انوشیروانی. جمشیدزهی. کوشه ای. سالارزهی. وِلّانی. قلندرزهی. خاشی. اُزبک زهی. رخشانی. رودینی. کیانی. ارباب زهی. دهمرده کاشانی و طوقی. شاهوزهی. شه بخش. کهرازهی. چاری زهی. عُمَرزهی. سندک زهی . . . )
📗قوم فارس ( تاجیک . هزاره . شیرازی. کرمانی. یزدی. بوشهری. اهوازی. بندرعباسی. هرمزگانی. بخارایی. سمرقندی. هراتی. کابلی. خجندی. خوارزمی. کازرونی . فیروزآبادی. خراسانی . . . )
📗قوم ارمنی
📗قوم گرجی
📗قوم افغان
📗قوم کومشی ( کومسی. قومس. سمنانی. دامغانی . شاهرودی. سنگسری. سرخه ای . افتری . . . )
آذری: کسانی که اصلاتا از نسل ماد و آریایی اصیل هستند!
نام دیگر زبان آذری، پهلوی یا فهلویه بوده یعنی زبانی منسوب به قوم پارت، بیشتر زبان های ایرانی امروزی مثل کردی لکی لری بلوچی گیلکی. . . زائیده این زبانند یا تاثیر عمیقی از این زبان گرفتن و اون اصالت اصلی
... [مشاهده متن کامل] خود را حفظ کردن مثل مصوت ها، زبان فارسی نیز همینطور ولی ولی بخاطر حروف عربی واکه های اصیل رو از دسته داده و خیلی اصیل نیست این را می توان با مقایسه فارسی میانه و امروزی دریافت. زبان امروز مردم آذربایجان ترکی است یا بصورت کامل ترکی آذری یا آذربایجانی "آذری در اینجا پسوند مکان است" نه زبان آذری. اشتباها بعضی زبان ترکی را آذری می نامند که این کاملا اشتباست. امروزه معیار و سنجش هر قوم در ایران زبان آن قوم است حالا کاری باقی جاهای دنیا ندارم.
این واژه تازه ساخت نیست که قدمتش به یک قرن برسه. تو قرن های پس از ورود اسلام بارها از این کلمه در کتب مورخین اسلامی استفاده شده. پس دوستان ترک به این واژه نتازند.
نکته دوم که باید متذکر بشم اینکه به صلاح و یکپارچکی این کشور نیست که قومی را به این عنوان خطاب کرد تو اینی که هستی، نیستی!! مثلا به کسی داره ترکی صحبت میکنه بگی شما ترک نیستی!! یا عربی که عربی صحبت میکنه! پایه های اتحاد این کشور را متزلزل میکنه پس دوستان رعایت کنند.
... [مشاهده متن کامل] آذری ها از ماد های آریایی هستند
و لکها بازماندگان قوم کاسیان آریایی هستند
بعضی ها میگن که کاسیان لر هستند که اشتباه میکنند
کرد ها از گوتیان هستند که از ترکیه به ایران آمدند
لر ها از عیلامیان باستان اند که ریشه آنها به حبشی ها باز میگرده
پس آذری ها و لکها آریایی اصیل اند
مردم آذری یا مردم آذربایجانی یا آذری ها مردمانی ایرانی تبار و ترک زبان با عناصری از فرهنگی ایرانی هستند که بیشتر در آذربایجان، ایران، جمهوری آذربایجان و همچنین در استان های مرزی ترکیه، گرجستان و روسیه ( داغستان ) سکونت دارند.
درود ُ سپاس
در پاسخ به ترک افشار
در سرآغاز سخن خواهشمندم کسانی که نمی تواننددر نوشته یشان فرهیختگی و ادب را پاس دارند و سرانجام، خوی و نهاد خود را آشکار می سازند، روش و منش خود را با فرافکنی به دیگران نسبت ندهند!
... [مشاهده متن کامل]
- بی اصالت عرب هندو نژاد!!!!! / ریشه قوم بی هویت!؟!؟!؟ باید هم برای خودتان متاسف باشید.
با پوزش از خوانندگان. .
-
از نظر ژنتیکی ایرانیان در میان ملتهای جهان بیشترین همانندی را با یونانیان و ایتالیایی ها دارند، سپس با هندیان و خاورمیانه ایها ( مردم سوریه، ترکیه، قفقاز ) و با دیگر اقوام اروپایی در رده های بعدی.
چرایی این موضوع نیز روشن است، زیرا مردمان هند ُ اروپایی از هند و ایران و آناتولی تا کرانه های اروپا پراکنده اند و همانندی ژنتیکی و چهره ای موجود به این شوند ( دلیل ) است.
اینکه ترکها ( آذریها ) با مردم ایتالیا و پارسیان با هندیان همانند و شبیه هستند ( از نظر کاربر بالا ) به همان شوند ( دلیل ) گفته شده برمی گردد، درستتر اینست که همه مردم ایرانی تبار از پارس و آذری و کرد و لر و پشتو و گیلک و بلوچ و . . . دارای همانندی سرشتی در چهره وتبار هستند به گونه ای که تبارمندی و قومیت یک هموطن را به سادگی نمی توان بازشناخت.
مردم کشورهای آسیای میانه مانند تاجیکستان و ازبکستان نیز، از ابتدا سغدیان ایرانی تبار بوده اندکه اگر زبانشان به خاطر درهم آمیزی با ازبکها ترکی شده باشد ولی تا اندازه بسیار چهره ایرانی خود را حفظ کرده و زبان ازبکی را سرشار از واژه ها و المانهای پارسی نموده اند.
اما ترکان اصلی و واقعی از نظر چهره کاملن متفاوتند بطوریکه هرچه از آسیای میانه به سوی شمال و شرق یعنی کوههای آلتای و دشت اورخون ( خاستگاه ترکان ) پیش برویم آن چهره های اصیل ترکی بیشتر نمایان می شوند ( جمجمه پهن، قد کوتاه، چشمان باریک، گونه های برجسته، موی بی حالت، ریش تُنُک )
-
همخانوادگی زبانی از هند تا اروپا به هم تباری این مردمان روشنی می اندازد ولی در این میان زبان ترکی هم دیده می شود که در پیوند با این خانواده زبانی نیست که پژوهشگران علت آن را دگرش زبانی در چهارپنج سده گذشته در آذربایجان و آناتولی می دانند.
ولی با وجود اسناد تاریخی و ادبی فراوان که از تاریخنگاران، جغرافیدانان، شاعران و ادیبان برجا مانده، هیچ شک و گمانی در تبار ایرانی و پهلوی مردم آذربایجان باقی نمی ماند.
به عکس، سند و مدرکی که گواه ترکی بودن آذربایجان در سده های گذشته باشد در دست نیست مانند کتابها یا سنگنوشته ها و . . . ، حالا دوستمان رفته از شبکه چهار! کتیبه ای به سود ترکی پیدا کرده، درپایان کمی خنده هم بد نبود!
سنگ نگاره ها و کتیبه های تِیمره میان خمین و گلپایگان، نگاره هایی از هفت تا چند ده هزار سال پیش که تبار نگارگران را آشکار نمی سازد، ولی دارای سنگنوشته هایی به زبان پهلوی هم هست که زیر و رویش هم بکنیم به کار پانترکان نمی آید.
سنگنوشته به زبان اورارتویی در ارسباران وجود دارد که نشان از وجود اقوامی آریایی در سده هشتم پ م در باختر آذربایجان پیش از قدرت گرفتن مادهاست.
اقوام ایرانی شامل:
📗قوم تُرک ( آذری. قشقایی. . . وتیره های مختلف )
📗قوم لُر ( بهمئی. فیلی. بویراحمدی . ثلاثی. طیبی. باوی. ممسنی. بالاگریوای. پاپی. جاکی. وایلات دیگر. . . )
📗قوم کُرد
( کلهر. لَک. کورمانج. گورانی. س. . . )
... [مشاهده متن کامل]
📗قوم عَرب ( بنی کعب . مشعشی. عرب کمری . . . )
📗قوم بَختیاری
( دورکی. زلکی. جانکی . باوادی. بهداروند. دینارونی. ممزایی. ممصالح. راکی. موگویی. قندلی. میوند. کیانرسی. سهونی و. . . )
📗قوم گیلَک
📗قوم تالِش
📗قوم بَلوچ
📗قوم فارس
📗قوم تُرکمن
📗قوم ارمنی
📗قوم مازَنی
من از شما خواهش داریم آزادی پخش نظرات را حفظ کنید و نظر قبلیه منو پخش کنید . ممنونم . . این حرفهای بعضیا در مورد ماتورکان باعث تجزیه ایران میشه ایرانی که ماتورکان تاسیس کردیم باخون اجدادمون . . لطفا نظر قبلی واین رو پخش کنید . . تشکر
به خدا قسم از روی چهره هم میتوان شباهت با اقوام کرد و لر و پارسی را دید ؛ ترک های چشم بادامی چه به شما .
وای بر مردمی که خود ندانند قدر اصالتشان را
چنان گفتی باواژه آذری مخالفم که از فردا و از ترس شما، هرکس فامیل ( آذری ) داشت، آن را عوض کرده و فامیل ( مخالفی ) را بر خود می گذارد.
و نام آذربایجان را هم به مخالفبایجان تغییر می دهند.
استالین هم سر از گور درآورده و به پای شما خواهد افتاد تا از گناهش درگذری.
... [مشاهده متن کامل]
بنده خدایی که تازه سر از تخم درآورده ای و هرکه را زودتر دیدی دنبالش راه می افتی، واژه ی آذری توسط تاریخنویسان و جغرافیدانان چند قرن پیش
برای نامیدن زبان مردم آذربایجان به کار رفته بود و ربطی به استالین و رضاشاه یا دیگری ندارد.
با کلمه یا واژه یا صفت آذری شدیدا مخالفم. ما تورک هستیم از دیار آذربایجان.
آذری توسط استالین نام گذاری و توسط رضاشاه دست نشانده انگلیس در ایران به تورکها تحمیل کرد.
یاشاسین تورک میلتی
یاشاسین آذربایجان
کلمه آذری کلمه کلا اشتباه که توسط استالین نام گذاری شده است. ما تورک هستیم از دیار آذربایجان. آذری نداریم
سلام و سپاس
یکی از کاربران گرامی به نام HJ که مطلبشون را با �سوالی دارم� آغاز کردند.
باید بگویم کی گفته ترکی لهجه ایی از فارسیه؟ عزیزجان صحبت سر زبان کهن آذربایجان یعنی آذریه ( البته سر اسم دعوا نیست، تالشی، تاتی یا پهلوی ) که مانند کردی، بلوچی، گیلکی، پشتو و . . . ، یکی از زیرشاخه های زبانهای ایرانی و همراه با پارسی جزء خانواده بسیار بزرگ زبانهای هند و اروپایی ( آریایی ) محسوب می گردند.
... [مشاهده متن کامل]
زبان آذری در سده های گذشته تا حدود پانصد سال پیش در سرزمین آذربایجان توسط تاریخ نویسان و بازرگانان بسیاری که نام آنها در کتابهای تاریخی ضبط است معرفی شده است و همچنین شاعرانی که به این زبان سروده هایی دارند ازجمله شیخ صفی الدین اردبیلی نیای بزرگ صفویان و دیگران ( که با یک جستجوی ساده در نت درباره زبان آذری قابل یافتن هستند ) .
ونیز گفتی که با وجود همانندی ژنتیکی 60درصدی آذریان با ترکان آسیای میانه، شباهت چهره ای بین آنها وجود ندارد که این نبودِ شباهت به قول شما به خاطر اختلاف آب وهوا ایجاد شده! پس چرا سیاهان آفریقایی پس از گذشت قرنها از کوچ اجباری به سردترین نقاط جهان مانند کانادا یا جاهای دیگر مثل آمریکا یا اروپا، کوچکترین اختلاف چهره و رنگ با خویشان خود در افریقا پیدا نکرده اند؟
پس بدان که در آن 60درصد، یک صفر ناقابل اضافه دیده ای، درحقیقت بر اساس پژوهشهای صورت گرفته، همانندی ژنتیکی ناچیزی ( حدود 5درصد ) میان آذریان وترکان زردپوست و چشم بادامی آسیایی قابل ردیابی ست و شباهتی بیش از 90درصد بین آذریها و دیگر اقوام ایرانی ( به ویژه با کردها ) مشاهده شده است که نشان از وجود نوادگان ماد آریایی در آذربایجان و کردستان دارد.
این قضیه دقیقا در ترکیه نیز وجود دارد و نژاد آریایی مردمان آناتولی به اثبات رسیده و محققان آن دیار نیز به این موضوع اعتراف کرده اند، هرچند بدون این اعتراف هم از ظاهر امر و نوع چهره عمومی آنها همه چیز مشخص بود.
/با سپاس از حوصله ای که به خرج دادید/
سلام و سپاس به دست اندر کاران آبادیس
این خواهش را دارم نظر کسانی را مانند ali که درتاریخ 99/5/30 با دروغ پردازی وفریبکاری و به بازی گرفتن مفاهیم و واژگان به سود جریانهایی خاص به خیال کج اندیش خود سعی در انحراف تاریخ و ذهن جوانها دارند در این پایگاه بازتاب ندهند.
... [مشاهده متن کامل]
چشمان حقیقت بین را می بندند بر دهها قرن پیشینه زبان پارسی و قرنها ادب ( از دیدگاه جهانیان ) پر از ارزش و افتخار این زبان وحتا زبان کهن آذری که به گفته جهانگردان و مورخان و بازرگانان ایرانی/عرب و عثمانی تا حدود 500 سال پیش در سرزمین آذربایجان رواج داشته و یافته های علمی که مبین همگونی ژنتیکی همه اقوام ایرانی ازجمله آذریها با دیگر اقوام است را نادیده می گیرند ( یعنی تبار آریایی و نبود شباهت چهره ای و ژنتیکی آذریها با ترکان اصیل اسیای میانه ) و دهان باز می کنند بر مهمل گویی و دروغ پراکنی.
به گفته حافظ : / ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ / عرض خود می بری و زحمت ما می داری/
آذری ها تنها قومی هستند که زبانشون برگرفته از زبان فارسی نیست چون اصالتا ریششون برمیگرده به جمهوری آذربایجان و کشور ترکیه که البته به مردم مقیم ترکیه میگن ترک که زبانشون و اسمشون بعد ورود عثمانی ها به کشورشون تغییر کرد و به خاطر این تغییر و درگرگونی ما ترک نیستیم به ترک های مقیم ایران و آذربایجان آذری میگن آذری یعنی آتشی که در قرن ۱۰ برای خطاب مردم این قوم به کار میرفته که تا الان هم پایداره . وهمچنین چون کشور آذربایجان روزی قسمتی از ایران بوده میگن که ما ریشه ایرانی داریم
و چون قوم ماد ازشمال غربی ایران وارد ایران شدن میگن که آذری ها اصالتا ماد هستند درضمن این قوم دومین قوم پرجمیعت ساکن ایران بعد از پارسی زبانان هستند متاسفانه روز به روز واژه های پارسی داره وارد زبان آذری میشه و درنتیجه این زبان شیرین و اصیل رفته رفته در ایران از بین میره
آذری = منصوب به آذر - آذری = آتشی
زبانی بنام زبان آذری وجود ندارد چه به عنوان زبان باستانی مردم آذربایجان وچه به عنوان زبان فعلی مردم آن؛ زبان ساکنان آذربایجان از قدیم الایام ترکی بوده و ایجاد واژه ای به نام زبان آذری یا از جانب معاندان بوده ویا ازطرف بی خبران و سطحی نگران به دلایل زیر:
1 - کلمه آذر و آذری از کلمه آذربایجان مشتق شده ، آذربایجان معرٌب واژه آتورپاتگان می باشد و این کلمه توسط اعراب به وجود آمده ، آتورپاتگانی ها قبل از اینکه نام سرزمینشان به آذربایجان تبدیل شود حتماً به زبانی تکلم می کردند بنابر این آن زبان قبل از پیدایش کلمه آذربایجان ، آذر و آذری وجود داشته است.
2 - آذربایجان نام سرزمین است نه نام زبان، آذربایجانی به اهالی این سرزمین اطلاق می شود نه زبان آنها و اگر بنا باشد که زبان مردم آذربایجان را آذری یا آذربایجانی بدانیم ، بر این سیاق لازم است زبان مردم تهران را تهرانی، اصفهان رااصفهانیة یزد را یزدی ، مشهد را مشهدی و . . . بنامیم در حالی که همه آنها فارسی زبان هستند.
3 - اگر بنا باشد که زبان ساکنان آذربایجان را آذربایجانی یا آذری بنامیم لازم است همه مناطقی را از ایران که به این زبان تکلم می کنند، آذربایجان بنامیم در حالی که استانهایی مانند اردبیل، زنجان، قزوین، همدان، البرز، تهران، مرکزی و . . . را که مردمشان کلٌاً یا پاره ای به این زبان صحبت می کنند، نام خاص خود را دارند.
4 - مردم آذربایجان خود را ترک زبان می دانند و در صحبت ها مثلاً می گویند فلان کلمه به ترکی می شود فلان، هرگز نمی گویند فلان کلمه به آذری می شود فلان، بعید است که دیگر مردمان نام زبان آذربایجانی ها را بهتر از خودشان بدانند.
من یه سوال دارم اگه ترکی آذربایجانی لهجه ای از فارسیه پس چطور میشه آزمایش دی ان ای آذربایجانی ها ۶۰درصد به آسیای مرکزی بر میگرده یعنی محل پیدایش ترک های جهان
در ضمن در جواب اینکه چرا آذربایجانی ها به ترک های آسیای مرکزی شبیه نیستن خب ترکیه ای ها هم به اونا شبیه نیستن آب و هوا در تغییر چهره انسان ها موثره
کلمه آذری برای اولین بار حدود ۱۰۰ سال پیش توسط روس ها برای از بین بردن تاریخ آذربایجان ابدا شد و شاه اون رو برای اهداف شونیزم گسترش داد ولی ترک از ۱۷۰۰۰ سال پیش وجود داشته!
یاشاسین آذربایجان
سلام بهتره آذری ها عزیز به نژاد ایرانیشون برگردن و بدونن اونها در ابتدا از نژاد مادها بودنند و سرزمین شمالی انها رو به نام اران میخواندند و آذر یعنی اتش و اذر یک کلمه فارسی و حتی کلمه اذربایجان آذربایگان
... [مشاهده متن کامل] یا آذر ابادگان بوده که به خاطر اتشکده بزرگ در این منطقه بوده . . ولی بعد از حجوم قوم وحشی ومغول و تاتار و قبایل هون و عثمانی کم کم زبان اونها به واسطه ظلم های بسیار به مردم آذری تغییر کرد. . والان هم پان ترک ها دست از سر این مردم نجیب بر نمیدارن. . ولی آذری های بسیاری هستند که با سوادنند و تاریخشونو میدونن و میفهمن به جای کلمه جعلی ترک باید بگن آذری هستیم. . و باید تلاش کنن تا سرزمین شمالی ( اران ) و قفقاز به دامن سرزمین اصلیش ایران سرزمین اذرابادگان برگرده زنده باد اذر بایجان وزنده باد اذری های وطن پرست. .
کردی بلوچی تاتی مازنی گیلکی و لکی و خراسانی از زبان های پارتی هستند که زبان پارتی خودش زیر مجموعه زبان مادی هست .
اما لری فارسی نوادگان زبان پارسی باستان هستند .
آذری اصلا زبان ایرانی نیست.
زبان آذری ها قبل از اینکه ترکی بشه تاتی بوده.
... [مشاهده متن کامل]
آذری ها خون ماد تو رگشون هست چون تات هستند ولی زبان اونها خیر زبان ترکی یه زبان شرقی هست.
هیچ زبانی لحجه ای از دیگری نیست زبان یک تعریف داره که به این شرحه: نوعی بیان سخن که متکلمان زبان های دیگر آن را در نمی یابند و ما ایرانی ها چون از یک گروه قومی و زبانی هستیم از تبار آریایی ها همگی زبان یکدیگر را کم و بیش متوجه خواهیم شد اگه کشور های ژرمن زبان مثل سوئد نروژ دانمارک ایسلند آلمان هلند و. . . و انگلیسی زبان ها که ژرمن تبار اند رو نگاه کنین اینها زبا ن یکدیگر را خیلی کم متوجه می شوند همانند این ها آریایی ها شامل کرد ها فارس ها لر ها بلوچ ها لک ها زبان یکدیگر را متوجه می شوند حتی اردو زبان ها نیز مانند اقوام ایرانی کم و بیش زبان ما را در می یابند و ما نیز همینطور این نکته درباره زبان های شاخه اسلاوی نیز همین طور است زبان های روسی اکراینی لهستانی و. . نیز از یک خانواده اند و همین طور لاتین ها مانند ایتالیا اسپانیا رومانی فرانسوی پرتغالی و. . . آنها نیز زبان یکدیگر را کم وبیش در می یابند حالا برسیم به زبان ترکی به این خاطر شبیه زبان های دیگر آریایی نیست چون از خانواده زبان های آلتایی می باشد همانند کره ای و مغولی و. . . و از زبان های هند اروپایی نمی باشد
... [مشاهده متن کامل]
زبان های هند اروپایی شامل :
۱. آریایی یا ( هندو ایرانی ) مانندشامل دو دسته: Aزبان های هندی مانند: اردو ودیگر زبان های هندی . .
B زبان های ایرانی مانند فارسی کردی بلوچی لری لکی تاتی و. . .
۲. اسلاوی مانند : روسی اکراینی لهستانی چکی بلغاری مقدونی و . . .
۳. ژرمنی مانند : سوئدی نروژی دانمارکی انگلیسی آلمانی ایسلندی هلندی و. . .
۴. زبان های لاتین مانند: ایتالیایی اسپانیایی رومانیایی پرتغالی فرانسوی و. . .
۵. زبان های سلتی مانند :ایرلندی
۶. زبان هلنی مانند:تنها یک زبان همان یونانی بدون زیر شاخه
۷. زبان ارمنی تبار : تنها یک زبان همان ارمنی بدون زیر شاخه
۸. زبان آلبانی فقط یک زبان بدون زیر شاخه
حالا در بین این زبان ها یعنی هند اروپایی ها واژگان مشترکی هست همانند پدر بررسی که نوه های مشابه دارد اما چه اشتراکاتی؟
واژه فرا در فارسی ، کردی آن میشود فِره ، نروژی آن میشود فلیره ( flere ) انگلیسی آن وری ( very )
واژه زیاد در فارسی . کردی آن می شود زُر در در لری و لکی زیه یا زیا آلمانی آن زیهَ ( sehr )
واژه هلیدن در فارسی، کردی آن هیشتِن نروژی آن هیلّهَ. ( hylle )
واژه بعدی
پردیس در فارسی در کردی فردووس در فرانسوی پغدایس در انگلیسی پره دایز
واژه ی نام در فارسی
کردی آن ناو
نروژی ناوِن ( navn )
انگلیسی آن نیم ( name )
آلمانی آن نامهِ ( name )
واژه تو در فارسی
کردی آن توو
انگلیسی یو you
در نروژی سوئدی و آلمانی du
با این تفاسیر آیا می توان گفت که زبانی از لحجه دیگر زبان است ؟
زبان های هند اروپایی همگی شبیه هم هستند چون دارای یک پدر جد مشترک هستند
حال زبان ترکی و مغولی عربی زبان های آفریقایی و چینی و ژاپنی و . . درست است که هند اروپایی نیستند اما جزء زبان هایی می باشد که انسان ها با هم تکلم می کنند و از آنجایی که انسان ها همه یک پدر مادر مشترک دارند زبان آنها نیز دارای ریشه یکسان است این یعنی تنها در مقیاس کو چک اختلاف وجود دارد اگر کره زمین را از میلیارد ها مایل دور تر بنگریم در میان ستارگان گم خواهد گشت حالا زبان ونژاد کرد یا ترک یا فارس یا ژرمن تبار بودن معنایی ندارد همه از عناصر مشترک ایم همه انسان ایم
چه تفاوتی می کند چه هستیم کرد ترک یا فارس یا روسی یا ژرمن و چینی ؟؟؟؟؟؟؟ این ها چیز هایی هستند که انسان هارو از هم جدا می کند بد ترین نوع دسته بندی ها از لحاظ نژاد از لحاظ زبان از لحاظ دین و مذهب بیاییم با هم رفیق باشیم و هیچ حوزه هورمون رو از هم جدا نکنیم
آریا ::نجیب
قوم آریایی از نژاد قوم عیلامی ساکن ایران زمین
قوم ماد اجداد قوم آذری
آلدی یعنی
زبان آذری لهجه ای از زبان فارسی نیست. واقعا متاسفم براتون.
چه لهجه ای هست که هیچیش نمیخوره به فارسی نه گرامرش نه الفاظش.
درمنطقه توران زبان و یا قومی به نام آذری، ترکمنو. . نداریم اینجا چه در تبریز چه در باکو ویا ترکیه همشون ترک هستن نه آذری و . . . .
زبان آذری یا ترکی یکی از زبانانی است که از نظر آموزش خیلی غریب در کشور ایران واقع شده است ،
با توجه به اینکه جمعیت قابل توجهی را در کشور ایران به خود اختصاص داده است اما متاسفانه به نگارش اصیل زبان آذری یا ترکی توجه چندانی نمی شود. . . در نتیجه ی آن واژه های مختلفی از زبان های دیگر وارد زبان آذری یا ترکی شده و برای خود جای محکمی باز کرده اند که باعث از بین رفتن اصیل بودن زبان آذری یا ترکی می شود. . .
... [مشاهده متن کامل]
امیدوارم در کشور عزیز ایران آموزش زبان اصیل آذری یا ترکی در قسمت های آذری یا ترک نشینش پایه گذاری شده و یا اگر پایه گذاری شده است مثل آموزش دیگر زبان ها گسترش داده شود تا فرزندان ما نیز در آینده از قواعد و نگارش و واژه های اصیل زبان آذری یا ترکی بهره مند گردند. . .
با تشکر از عوامل این سایت و آرزوی توفیق روز افزون. . .
قوم آذری بازماندگان قوم ماد آریایی
زبان آذری
این زبان به واسطه ی حکومت های ترک
حاکم بر ایران به ترکی تبدیل شد
زبان آذری در گذشته شبیه به زبان اقوام
کرد و لر بود
طایفه مغان قوم ماد
شهر مغان اردبیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)