اذرگشسپ در شاهنامه

پیشنهاد کاربران

آذرگشسپ نخستین آتشکدهٔ متعلق به آئین مزدیسنا که پیام آورش زرتشت و کتابش زند و اُست بود. در ایران باستان سه آتشکدهٔ بزرگ وجود داشت، آتشکده آذرگشسپ نخستین و بزرگ ترین آتشکده در ناحیه آذرابادگان یا همان ماننای باستانی. آتشکده کاریان در سرزمین پارس یا همان انشان باستانی و سومین آتشکده آذربرزین در سرزمین پارت یا خراسان در مشرق ایران قرار داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

در ایران باستان، آتشکده ها جایگاه نیایش مَزدَیَسنان و آثروانان ( موبدان ) مسئول نگهداری از آتشکده و روشن نگه داشتن آتش آن بودند. آثروانان در گاه هایی از شبانه روز آیات زند و اُست را برای پاکسازی و نگهداری آتش از آلودگی ها با پژواک بلند و گاهی هم با نجوا در کنار آتشدان بر زبان جاری می ساختند. آتش را که زرتشت با آتشدان از بهشت هدیه آورده بود ممکن بود نفس انسان آنرا آلوده سازد به همین سبب آثروانان هنگام دعا با پتی دان ( باشلق ) دهان و بینی خود را می پوشاندند.
شاهنامه گاهی معتقدان مزدیسنا را به مظهر چالاکی، چابکی و شکست ناپذیری تشبیه و پهلوانان مؤمن به مزیسنا را به صفت آذرگشسپ مفتخر می نماید. یکی از پهلوانان مؤمن به مزدیسنا کیخسرو است که در احیا و نگهداری آتشکده اهتمام داشته و اینگونه توصیف می گردد:
کیکاووس و کیخسرو ( نیا و نبیره ) پس از فتح گنگ دژ پایتخت افراسیاب، همهٔ بزرگان و جنگ جویان مشارکت کننده در جنگ بزرگ را با نثار خلعت و هدیه از گنگ دژ مرخص نمودند و تنها لشکریان ایران همراه ایشان باقیماندند و به تجسس شاه توران پرداختند. چون نشانی از افراسیاب یافته نشد کیخسرو به نیا گفت: حالا باید از چه کسی سراغ افراسیاب را گرفت چون اگر او فرصت یابد به گنگ دژ برگردد دوباره سپاه بدور خویش جمع نموده کار بر ما سخت خواهد شد. کیکاووس چون اینگونه شنید به او گفت باید با باژ دو اسپه تاخت تا به خان آذرگشسپ رسیده سر و تن بشوئیم مانند یزدان پرستان از جهان آفرین راه چاره جوییم.
بهرام پنجم ساسانی لشکر زیادی را از پارسه بهمراه خود برای مقابله با قیصر نبرده بود. فردوسی لشکرکشی بهرام گور پادشاه ساسانی برای دفاع دربرابر قیصر روم را اینچنین روایت می کند
در اذهان ایرانیان باستان، آذرگشسپ عبادت گاهی بود محل اجابت امیال و آرزوهای بزرگ و معیادت گاه بشارت به مؤمنان. کیکاووس و کیخسرو در گنگ دژ ملبس به جامه های سفید مانند لباس احرام گشته هر دو پرستنده با بیم و امید و زمزمهٔ آیات زند و اُست سواره بتاخت سوی آتشکده آذرگشسپ شتافتند. چون به محل آتشکده رسیدند آتش را مشتعل دیدند زار گریان با غم و اندوه از جهان آفرین کمک و یاری خواستند و بر موبدان حافظ آتشکده گوهر افشاندند. کیخسرو دینار به زند و اُست نثار کرده و یک هفته در پیش آتش، به یزدان نیایش کردند. به گفتهٔ حکیم طوس فردوسی موضع آتش محراب بود و نباید پنداشت پرستندگان آتش را می پرستیدند:

اذرگشسپ در شاهنامهاذرگشسپ در شاهنامه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/آذرگشسپ_در_شاهنامه

بپرس