اذرمه
فرهنگ اسم ها
معنی: آذرماه، رئیس و بزرگ آتشها، ( = آذرماه )، ماه آذر، ماه نهم از سال شمسی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
وآن پرّ نگارینْش بر او بازنبندند
تا آذرمه بگذرد و آید آذار.
منوچهری.
دست آذرمه از کمان هواتیرها زد چو ناوک دلدوز.
ازرقی.
( اذرمة ) اذرمة. [ اَ رَ م َ ] ( اِخ ) از دیار ربیعه ، قریه ایست قدیم و آنرا حسن بن عمربن الخطاب التغلبی از صاحب وی بستد و قصری آنجا بکرد و آنرا استوار ساخت. احمدبن الطیب السرخسی الفیلسوف در کتاب خویش از رحلت معتضد برملة بحرب خمارویةبن احمدبن طولون یاد کند و سرخسی خود در خدمت او بوده و آنچه را که در رفتن و بازگشتن معتضد دیده ثبت کرده است. وی گوید: و رحل یعنی المعتضد من برقعید الی أذرمة و بین المنزلین خمسة فراسخ و فی اذرمة نهر یشقها و ینفذالی آخرها و الی صحرأها یأخذ من عین علی رأس فرسخین منها و علیه فی وسط المدینة قنطرة معقودة بالصخرو الجص و علیه رحی ماء و علیها سوران و احد دون الاخر ( ؟ ) و فیها خرابات و سوق قدر مائتی حانوت و لها باب حدید و من خارج السور خندق یحیط به بالمدینة و بینها و بین السمیعیة قریة الهیثم بن المعمّر فرسخ عرضاًو بینها و بین مدینة سنجار فی العرض عشرة فراسخ - انتهی قول السرخسی. و یاقوت گوید: اذرمة امروز از اعمال موصل از کوره ایست مشهور به بین النهرین بین کورةالبقعاء و نصیبین و همیشه این کوره از اعمال نصیبین بوده است و اکنون قریه ایست که اثری از آنچه سرخسی گفته در آن نیست و بدان منسوبست ابوعبدالرحمن عبداﷲبن محمدبن اسحاق الأذرمی النصیبی. ( معجم البلدان ). سمعانی ( و بنقل از او منتهی الأرب ) اذرمه را دهی به آذنة دانسته است و یاقوت گوید: و قد غلط الحافظ ابوسعد السمعانی فی ثلاثة مواضع: احدها انه مَدّ الالف و هی غیرممدودة و حرّک الذّال و هی ساکنة و قال هی من قری أذَنةَ و هی کما ذکرنا قریة بین النهرین و انما غرّه أن اَباعبدالرحمن کان یقال له الأذَنی ایضاً لمقامه بأذنَة. ( معجم البلدان ). دمشقی در نخبةالدهر ( ص 191 ) گوید: و مدینة اذرمة بناها الحسن بن عمربن الخطاب التغلبی. و رجوع به اذرمی و به قاموس الأعلام ترکی شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید