اذرعی
لغت نامه دهخدا
- خمرٌ اذرعی ؛ شرابی که به اذرعات کردندی.
اذرعی. [ اَ رِ عی ی ] ( اِخ ) رجوع به احمدبن حمدان بن احمد شود. وی غنیةالفتاوی محمودبن احمد قونوی را در پنج جلد شرح کرده است.
اذرعی. [ اِ رِ ] ( اِخ ) یکی از دو عاصمه باشان و آن شهری حصین و دارای سورهای شامخ بود و تا مائه هفتم میلادی طرف توجه بوده است. این شهر مدتی دراز در دست اسرائیلیان نماند و ظاهراً ایشان بمناسبت کثرت دزدان آن نواحی ، آنجا را ترک گفتند و از آثاری که تاکنون باقی است اهمیت آن بهنگام استیلاء رومیان آشکار میگرددو در سنه 1271 هَ. ق. اهل آن در حدود 50 خانوار بود و اکثر مسلمانان بودند. ( ضمیمه معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید