اذرعفاف. [ اِ رِ ] ( ع مص ) بگذشتن. رفتن. اذرعفاف ابل ؛ بطور خود رفتن شتر. || ( یا ) بشتاب رفتن شتر. || حریص کردن برای کارزار. اذرعفت الابل ؛ مضت علی وجوهها لغة فی ادرعفت بالدال المهملة فی معانیها التی ذکرت هناک و المذرعف ؛ السریع و اذرعف الرجل فی القتال ؛ ای استنتل من الصف. ( تاج العروس ).