اذرع
لغت نامه دهخدا
اذرع. [ اَ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ ذِراع.
اذرع. [ اَ رُ ] ( اِخ ) موضعی است نجدی :
و اوقدت ُ ناراً للرعاء باذرُع. ( معجم البلدان ).
اذرع. [ اِ رِ ] ( اِخ ) قریه ایست بزرگ ، مرکز ناحیه لجا واقع در حوران ، از نواحی سوریه. در قدیم اذرع قصبه ای بزرگ بوده است و آثار عتیقه بسیاری در آنجا دیده میشود و اکنون آنرا مسجد جامعی و دو کلیسای قدیم است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید