اذرخش زدن

مترادف ها

light (فعل)
اشکار کردن، اتش زدن، مشتعل شدن، روشن کردن، برق زدن، اتش گرفتن، بچه زاییدن، اذرخش زدن

fulgurate (فعل)
برق زدن، اذرخش زدن

levin (فعل)
اذرخش زدن

فارسی به عربی

برق

پیشنهاد کاربران

بپرس