اذرابادگان

لغت نامه دهخدا

( آذرآبادگان ) آذرآبادگان. [ ذَ دَ ] ( اِخ ) آذربایجان :
بیک ماه در آذرآبادگان
ببودندشاهان و آزادگان.
فردوسی.
وز آنجایگه لشکر اندرکشید
سوی آذرآبادگان برکشید.
فردوسی.
سیُم بهره بود آذرآبادگان
که بخشش نهادند آزادگان.
فردوسی.
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان.
فردوسی.
نداد آن سر پربها رایگان
همی تاخت تا آذرآبادگان.
فردوسی.
از آنجا بتدبیر آزادگان
بیامد سوی آذرآبادگان.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( آذر آبادگان ) آذربایجان

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

آذرآبادگان نامی است که در گذشته به آذربایجان اطلاق شده است. در اشعار نظامی گنجوی، فردوسی و فخرالدین اسعد گرگانی با عبارت "آذرآبادگان" مواجه هستیم که به سرزمین آذربایجان اشاره میکند.
سرزمینی در ایران فعلی و امپراتوری پرشیا قدیم که بعد از حمله مغول، زبانشان دچار تغییر شد.
آذرآبادگان

بپرس