ادوی
لغت نامه دهخدا
ادوی. [ اُ دَ وی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به اُدَی و آن بطنی است از خزرج از انصار منسوب به ادی بن سعدبن علی بن اسدبن ساردةبن یزیدبن جشم بن الخزرج. و از آن بطن است معاذبن جبل بن عمروبن عوف بن عایدبن عدی بن کعب بن عوف بن ادی بن سعد الادوی الانصاری الخزرجی ، از علمای صحابه که از رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم اسناد حدیث کند. ( سمعانی ).
ادوی. [ اَ وا ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از داء بمعنی درد: ای داء ادوی من البخل. ( تاج العروس ج 2 ص 384 س 23 در ماده سَوَدَ ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید