ادواء
لغت نامه دهخدا
ادواء. [ اِدْ دِ ]( ع مص ) گرفتن سرشیر و خوردن آن. ( منتهی الارب ). پوست سرشیر خوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). پوستکی که بر سر شیر آید بخوردن. ( زوزنی ). سرشیر گرفتن و خوردن آن.
ادواء. [ اَدْ ] ( ع اِ ) ج ِ داء. دردها. ( دهار ). بیماریها.
ادواء. [ اَدْ ] ( اِخ ) موضعی است و نصر گوید بضم همزه و فتح دال موضعی است در دیار تمیم به نجد. ( معجم البلدان ).
ادواء. [ اَ وَءْ ] ( ع ن تف ) رجوع به ادوء شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید