ادهمام

لغت نامه دهخدا

ادهمام. [ اِ هَِ ] ( ع مص ) سیاه شدن. ادهم و خاکسترگون گردیدن. ( منتهی الارب ). || سیاه شدن اسب. ( زوزنی ). خاکسترگون شدن اسب. || بور شدن اسب. || سیاه گردیدن شب. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس