تارگردان ✔️✅
ادمین های ادیتور
اَدمین
تارگَردان ، تارچَرخان ، تاررَوان
گَردان از گَرداندن
چَرخان از چَرخاندن
رَوان از رَواندن
هَم رَده ی ( مترادف ) کاربَر :
تارگَرد ، تارچَرخ ، تاررَو
گَرد از گَردیدن
چَرخ از چَرخیدن
رَو از. رَویدن ( رَفتن )
تارگَردان ، تارچَرخان ، تاررَوان
گَردان از گَرداندن
چَرخان از چَرخاندن
رَوان از رَواندن
هَم رَده ی ( مترادف ) کاربَر :
تارگَرد ، تارچَرخ ، تاررَو
گَرد از گَردیدن
چَرخ از چَرخیدن
رَو از. رَویدن ( رَفتن )
تارگردان
ادمین این وبسایت => تارگردان این تارنما
ادمین این پیج => تارگردان این تاربرگ
ادمین این وبسایت => تارگردان این تارنما
ادمین این پیج => تارگردان این تاربرگ
ادمین یعنی سرپرست و مدیر شبکه های اجتماعی یا مدیر یک کانال
ادمین یعنی سرپرست و مدیر شبکه های اجتماعی یا کانالی
همه کاره
سامانگر
اداره کننده ، سرگروه،
رییس
مدیر
چرخاندن گروه رهبر
اختیار گروه
مالک
سرپرست
دارنده سایت
رییس
گرداننده
اختیار دار آن یک سایت مخصوصا
کلا صاحب آن سایت بخصوص
مدیر
چرخاندن گروه رهبر
اختیار گروه
مالک
سرپرست
دارنده سایت
رییس
گرداننده
اختیار دار آن یک سایت مخصوصا
کلا صاحب آن سایت بخصوص
گرداننده، چرخاننده، سر و ساماندهنده
این واژه ی از ریشه لاتین و کوتاه شده ی �ادمینستریتور� ( �adminstrator� ) بگونه ای ویژه در چارچوب فن آوری داده ها ( IT ) کاربرد دارد. کاربرد واژه ی پیشنهادی �سرپرست�، در بالا به شَوَندِ دربرگیرندگی بیش از اندازه ی این واژه بجای �ادمین�، نارساست. آمیخته واژه ی �همه کاره� نیز از بیخ نادرست است. از سوی دیگر، کاربرد واژه ی �سازمانده� نیز به شَوَندِ بارِ بیش تر این واژه بجای �ادمین�، چندان درست نیست. آمیخته واژه های �گرداننده�، �چرخاننده� و �سر و ساماندهنده� که هر سه در تراز پایین تری از �سازماندهی� جای می گیرند، از دید من بهتر از سایر واژه های پیشنهاد شده در بالاست.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه ها:
ـ او کارهای فنی این تارنگاشت را سر و سامان می دهد.
ـ حسن کوتول نمی تواند این تارنگاشت را بچرخاند.
ــ گرداننده ی این تارنگاشت، آدم ورزیده ای است.
این واژه ی از ریشه لاتین و کوتاه شده ی �ادمینستریتور� ( �adminstrator� ) بگونه ای ویژه در چارچوب فن آوری داده ها ( IT ) کاربرد دارد. کاربرد واژه ی پیشنهادی �سرپرست�، در بالا به شَوَندِ دربرگیرندگی بیش از اندازه ی این واژه بجای �ادمین�، نارساست. آمیخته واژه ی �همه کاره� نیز از بیخ نادرست است. از سوی دیگر، کاربرد واژه ی �سازمانده� نیز به شَوَندِ بارِ بیش تر این واژه بجای �ادمین�، چندان درست نیست. آمیخته واژه های �گرداننده�، �چرخاننده� و �سر و ساماندهنده� که هر سه در تراز پایین تری از �سازماندهی� جای می گیرند، از دید من بهتر از سایر واژه های پیشنهاد شده در بالاست.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه ها:
ـ او کارهای فنی این تارنگاشت را سر و سامان می دهد.
ـ حسن کوتول نمی تواند این تارنگاشت را بچرخاند.
ــ گرداننده ی این تارنگاشت، آدم ورزیده ای است.
کسی که بعد از مدیر فعالیت کنه
بمعنی مدیر و برنامه ریزی، تنظیم کننده و یا همان منشی
اداره کردن و. . .
سرپرست ، همه کاره و از این چیزاا
ادمین یعنی:مدیر، سرگروه، سرپرست، تهیه کننده.
بعد مدیر میشه همه کاره
سرپرست
رئیس
اجرا کننده
سرپرست
رئیس
اجرا کننده
همه کاره، سرپرست رییس
بعدمدیرمیشع همه کاره
اداره کننده و همین دیگه🤗
اداره کننده و همین دیگه🤗
مدیر ، سرپرست
کمک کردن به مدیر در انجام کارها
هموند افزا
مشاور/نوچه/خنک /خانه شاگرد/وبه لحاظ عامیانه لوس وننربابایی!!!
مدیر، همه کاره، انجام دادن، اجرا کننده، سر پرست
سرپرست، مدیر،
سرپرست . مدیر . همه کاره
تهیه کننده، نظارت کننده ، مدیر ، اجرا کننده
اداره کردن و یا اجرا کردن دیگر معنی های اون هست
رهبردوم نوچه رهبر . . . . اداره کننده ( بعد از مدیر )
سرگروه. اجرا کننده. نظارت کننده
اداره کردن ، تقسیم کردن ، تهیه کردن ، اجرا کردن ، توزیع کردن ، تصفیه کردن ، نظارت کردن ، وصایت کردن ، انجام دادن ، اعدام کردن ، کشتن ، رهبری کردن ( ارکستر ) ( ن ) : مدیر ، ریس ، مدیر تصفیه ، وصی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)