ادمک

/~Adamak/

معنی انگلیسی:
mannequin, dummy, effigy, form, lay figure, manikin or mannikin, robot, toy-man, automaton, little fellow, pupil of the eye, pupli of the eye

لغت نامه دهخدا

( آدمک ) آدمک. [ دَ م َ ] ( اِ مصغر ) لعبت اطفال که غالباً از چوب سازند. || شکل آدمی که نقش کنند.

فرهنگ فارسی

( آدمک ) ( اسم ) ۱ - آدم کوچک انسان کوچک ۲ - پیکری کوچک که بشکل انسان درست کنند .
شکل آدمی که نقش کنند
آدم کوچک، پیکروهیکل کوچک که بشکل آدمی درست کنند

فرهنگ معین

( آدمک ) (دَ مَ ) (اِمصغ . ) ۱ - آدم کوچک . ۲ - مترسک .

فرهنگ عمید

( آدمک ) ۱. آدم کوچک.
۲. پیکر و هیکل کوچک که به شکل آدمی درست کنند.

گویش مازنی

( آدمک ) /aademak/ مترسک

دانشنامه عمومی

آدمک (سرده). آدمک ( سرده ) ( نام علمی: Biebersteinia ) نام یک سرده از راسته افراسانان است. این سرده در ایران یک گونه علفی چند ساله به نام Biebersteinia multifida دارد[ نیازمند منبع] که علاوه بر ایران در سوریه، لبنان، ارمنستان، آسیای مرکزی و افغانستان پراکنده است.
عکس آدمک (سرده)

ادمک ( به لاتین: Adamek ) در لهستان است که در Gmina Stąporków واقع شده است. [ ۱]
ادمک ۲۵۰ نفر جمعیت دارد.
عکس ادمک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

dummy (اسم)
ادمک، عروسک، مانکن، ادم ساختگی، شخص لال و گیج و گنگ

homunculus (اسم)
کوتوله، ادمک، گورزاد، ادم خرد

robot (اسم)
دستگاه خودکار، ادم مکانیکی، ادمک، ادممصنوعی، ادم ماشینی

caricature (اسم)
کاریکاتور، ادمک

manikin (اسم)
ادمک، مانکن، ادم کوتاه قد

فارسی به عربی

دمیة , دمیت العرض , کاریکاتیر

پیشنهاد کاربران

آدمک فیلمی به کارگردانی و نویسندگی خسرو هریتاش محصول سال ۱۳۵۰ است.
بابک، فرزند پزشکی که در شهر کاشان صاحب یک بیمارستان خصوصی است، اعتنائی به موقعیت اشرافی خانواده اش ندارد، به همین دلیل حاضر به ازدواج با مینا، دختری که مادرش برای او در نظر گرفته، نمی شود. او به درخواست پدرش به کاشان می رود تا بیمارستان پدرش را اداره کند. در آن جا با جوانی درویش مسلک و خانواده ای آشنا می شود که پسر بزرگ آن ها مبتلا به سرطان خون است. بابک که خود نیز پزشک است، مداوای محمود را به عهده می گیرد و با خواهر او نسرین روابط دوستانه ای برقرار می کند. محمود که از ادامه زندگی ناامید است اقدام به خودکشی می کند. بابک پس از این واقعه نسبت به زندگی جاری بی اعتنائی بیش تری نشان می دهد و به دامن طبیعت پناه می برد و با پسرک چوپانی به دست افشانی می پردازد.
...
[مشاهده متن کامل]

• سیامک دولتشاهی
• زری خوشکام
• جواد اسحاقی
• فریده صادقیان
• گورک نوربان
• بهروز به نژاد
• پروین دولتشاهی
• میراحمد ایروانلو
• تاجی
• همایونی
• تورج شعبان خانی
• کمال اعتمادی
• چینی لاک
• ژاله علو
• علی ظهیری

ادمکادمک
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/آدمک_(فیلم_۱۳۵۰)
آدمک، در برخی باره ها پسوند "َک" پسوند "همانندی، شبیه بودن" است که برای نمونه "آدمک" برابر "همانند آدم" است.
یک نمونه از "آدمک" را میتوانید در فرتور شناسه کاربری/عکس پروفایل من ببینید اگرچه که تنها بخشی از آدمک است!
بِدرود!
دیده نشدن
حرف "ک" در کلمه آدمک رامی توان کاف تحقیر هم گرفت. در این صورت می توان آدمک رابه معنی آدم پست وحقیر به کار برد.
تا نظر دیگر عزیزان چه باشد

بپرس