ادلهمام

لغت نامه دهخدا

ادلهمام. [ اِ ل ِ ] ( ع مص ) کلان سال شدن. پیر شدن. || ادلهمام ظلام ؛ کثیف و بسیار سیاه شدن ظلام. سخت تاریک شدن. ( زوزنی ). تاریک شدن شب. تاریکی شب.

پیشنهاد کاربران

بپرس