ادغم

لغت نامه دهخدا

ادغم. [ اَ غ َ ] ( ع ص ) دیزه. دیزج. ( قاموس ). اسب دیزه. ( منتهی الارب ). خر دیزه. ( مهذب الاسماء ). و فی المثل : الذئب ادغم. ( منتهی الارب ). || سیاه بینی. || چاروائی که سر بینی و بالای بینی از روی اوسیاه باشد. اطخم. || آنکه در بینی سخن گوید. || رنگ سیاه. ( مهذب الاسماء ). سیاه چرده. || سپیدچرده. ( از اضداد است ). مؤنث : دَغْماء. ج ، دُغم. ( منتهی الارب ). || کبش ادغم ؛ آنکه سیاهی کمی دارد خاصه در دو گوش و زیر گلو.

پیشنهاد کاربران

بپرس