ادغال

لغت نامه دهخدا

ادغال. [ اِ ] ( ع مص ) در جای درخت ناک درآمدن و پنهان شدن در وی. || تباهی آوردن در کاری. تباهی و فساد در کاری آوردن. ( مؤید الفضلاء ). داخل کردن در کار چیزی را که آنرا تباه کند. || سخن چینی کردن. || خیانت کردن نسبت بکسی. || بناگاه کشتن کسی را.

ادغال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ دَغَل. فسادها. تباهیها. || درختان انبوه درهم پیچیده و بسیاری گیاهها ودرهم آمیختگی آنها. || جاهای خوف و هلاک.

فرهنگ فارسی

فسادها تباهیها

پیشنهاد کاربران

بپرس