ادریک

لغت نامه دهخدا

ادریک. [ اَ ] ( اِ ) صورتی از اِدرِک. آلوزرد. و اریک لهجه آذری بمعنی زردآلو از همین کلمه آمده است.

ادریک. [ اُ دُ ] ( اِخ ) از مردم شهر پردنن یکی از روحانیین. وی بعهد سلطان ابوسعیدخان از سلاطین ایلخانی بعنوان تفتیش کلیساهای عیسوی بین سنوات 716 و 718 هَ. ق. به ایران آمد واز راه ایران بهند و چین رفت و از او سفرنامه ای باقیست که برای فهم اوضاع آن زمان و ولایات ایران از منابع مهمه است. رجوع به تاریخ مغول ص 348 و 494 شود.

فرهنگ فارسی

از مردم شهر پردنن

پیشنهاد کاربران

بپرس