ادر


معنی انگلیسی:
adder

لغت نامه دهخدا

( آدر ) آدر. [ دَ ] ( اِ ) آذر. آتش.

آدر. [ دَ ] ( ع ص ) بادخایه. دبه. ( مهذب الاسماء ). دبه خایه. غر. بادخصیه. ج ، اُدُر.

آدر. [ دِ ] ( اِ ) نشتر فصاد و رگ زن.
ادر. [ اَ دَ ] ( ع مص ) به بیماری اُدرَه مبتلا شدن. بیماری ادره برآوردن کسی. دبه خایه شدن. به تناس مبتلا شدن. بادخایه شدن. مفتوق شدن.

ادر. [ اُ دُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ آدر.

ادر. [ اَ دَرر ] ( ع ص ) درازخایه. ( منتهی الارب ).

ادر. [ اُ دِ ] ( اِخ ) رودی در آلمان که سرچشمه آن در سودت میباشد و از سیلزی و برسلو و فرانکفورت و شتتین گذرد و در بحر بالتیک ریزد. طول آن 864 هزار گز است.

فرهنگ فارسی

( آدر ) کلمان مهندس فرانسوی که اولین بار ماشین هواپیمای سنگین تر از هوا را ساخت و ( ۱۸۴۱- ف.۱۹۲۵ م . )
( صفت ) باد خایه دبه خایه غر .
آذر آتش باد خایه رگ زن
نشتر، نیشتر، نشتررگزن، نیشترکه با آن رگ بزنند، آذر، آتش، نام ماه نهم ازسال خورشیدی ایرانی
رودی در آلمان

فرهنگ معین

( آدر ) (دَ ) [ ع . ] (ص . ) باد خایه ، دبه خایه ، غر.
(دَ ) ( اِ. ) آذر، آتش .
(دِ ) ( اِ. ) نیشتر فصاد، نیشتر رگزن .

گویش مازنی

/odor/ روستایی از دهستان چهاردانگه ی ساری

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَمْ أَدْرِ: نمی دانستم و نمی دانم
ریشه کلمه:
دری (۲۹ بار)

دانشنامه عمومی

آدر. آدر ( به اسپانیایی: Ador ) یک شهرستان در اسپانیا است که در Safor واقع شده است. [ ۱]
آدر ۱۳٫۸۰ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۵۱۳ نفر جمعیت دارد و ۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آدرعکس آدرعکس آدر

ادر (اگل). ادر ( به آلمانی: Eder ) یک رود در آلمان است که در نوردراین - وستفالن واقع شده است. [ ۲]
عکس ادر (اگل)

ادر (بازیکن فوتبال ایتالیایی). ادر سیتادین مارتینس ( پرتغالی: Éder Citadin Martins؛ زادهٔ ۱۵ نوامبر ۱۹۸۶ ) بازیکن فوتبال حرفه ای است که به عنوان مهاجم برای باشگاه برزیلی سائو پائولو بازی می کند.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به کریسیوما، امپولی، فروزینونه، امپولی، برشا، چزنا، سمپدوریا، سمپدوریا، اینتر میلان و جیانگسو اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال ایتالیا بازی کرده است.
عکس ادر (بازیکن فوتبال ایتالیایی)

ادر (بازیکن فوتبال پرتغالی). ادرزیتو آنتونیو ماسدو لوپس ( پرتغالی: Ederzito António Macedo Lopes؛ زادهٔ ۲۲ دسامبر ۱۹۸۷ ) بازیکن فوتبال اهل پرتغال است که در پست مهاجم بازی می کند. وی هم اکنون برای استقلال ایران بازی می کند.
وی در سال ۲۰۱۶ فرشته نجات پرتغالی ها بود.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به آکادمیکا، براگا، سوانزی سیتی، لیل و لوکوموتیو مسکو و باشگاه فوتبال استقلال ایران اشاره کرد.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال پرتغال بازی کرده است. او در فینال جام ملت های اروپا ۲۰۱۶ گل قهرمانی تیمش را برابر فرانسه به ثمر رساند. طبق نوشته جدید روزنامه گل ادر قصد دارد با گرفتن تابیعیت ایران برای تیم ملی ایران بازی کند .
عکس ادر (بازیکن فوتبال پرتغالی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

آدر
نیشتر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ادرادرادرادر
اّدّر یا ایر به معنای پایین و زیر
آدر به معنی آتش
بنده خودم فامیلیم آدر هست و جد بزرگ بنده نفت فروش بودن چون آتش و نفت به هم مربوط میشن فکر میکنم آدر به معنای آتش باشه
آدَر ب زبان سیستانی 💜 ب زبان پارسی . بیدار
آدُر: باد بیضه
انسان
آدر با فتح دال و سکون ر به معنی آتش میباشد
آلت رگ زنی
آدر اتر آگر آیر آهیر آور به معنی آتش است که در کوردی کاربرد دارد تروسکه با حذف آ اتروسکه در کوردی یعنی درخشان یا روشنایی که از چیزی ساطع میشود.
آدر که از زبان اوستایی ریشه میگرد به معنی آذر ، آتش میباشد
قوم ماد ::جد قوم آذری
قوم پارس ::جد قوم لر
قوم پارت::افغان - پشتو
ساتراپ آتروپاتگان ::استان آذربایجان - آذربایگان
شهر مغان آذربایجان
طایفه مغان قوم ماد آریایی
آدُر که همان واژهٔ آذر یا آتش است و واژه اوستایی آن"آتَر" است و در پارسی میانه به آن آدُر گویند.
واژهٔ آتَش که در پارسی میانه آتَخش بوده، برگرفته از این واژه است
آدْرَ ( اوستایی ) 1ـ آبرومند 2ـ دوست داشتن، عشق ـ مهر ورزیدن 3ـ افتخار، سرافرازی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس