ادد

لغت نامه دهخدا

ادد. [ اُ دَ ] ( اِخ ) ابن قینان. چهل ودومین جدّ رسول اکرم صلی اﷲ علیه و آله. ( انساب سمعانی ص 4 ). و برخی نسب وی را تا آدم چنین آورده اند: همیسعبن مقوم بن تارخ بن سرح بن حمل بن قیداربن شالخ بن ارفحشدبن سام بن نوح بن لامک بن مثوشلخ بن اخنوخ بن ادریس بن ماردبن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم. ( مجمل التواریخ والقصص ص 228 ). و بقولی نام جدبیست ودوم رسول اکرم است. || قبیله ایست.

ادد. [ اُ دَ / دُ ] ( اِخ ) پدر قبیله ای از عرب.

ادد. [ اِ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ اِدة. سختیهای زمانه.

فرهنگ فارسی

سختیهای زمانه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَدَدَ: عدد - تعداد - شماره (در عبارت "کَمْ لَبِثْتُمْ فِی ﭐلْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ "یعنی از لحاظ شماره و تعداد سالها چند سال در زمین بودید)
تکرار در قرآن: ۱(بار)

پیشنهاد کاربران

در اسطورهها او را خدای تنـدر و آذرخـش مـیداننـد. وی در هنگامـه طوفـان بـزرگ، طوفـانی بـس عظـیم میفرستد، تا اوتنپیشتیم ( نوح بابلی ) کشتی خود را به آب اندازد

بپرس