ادبیات مادی به مجموعه ای از نوشته ها و روایت های شفاهی به زبان مادی و یا مربوط به فرهنگ مردم ماد گفته می شود. از زبان مادی که در غرب و شمال غرب ایران رایج بوده است، اثر مکتوبی در دست نیست اما از اشاراتی که در نوشته های مورخان یونانی نظیر کتسیاس، دینون و هرودوت به داستان ها، قصه ها و اشعار این دوره شده است، رد ادبیات روایی و سینه به سینه این دوره را می توان پی گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
به گفته هرودوت، در زمان پادشاهی دَهیوکه، دعاوی را که می نوشتند، نزد وی می فرستادند. سپس او دربارهٔ آنچه نزدش آورده شده بود، داوری می کرد و داوری هایش را بازپس می فرستاد. تنها شاهد مستقیمی که نشان می دهد مادها خط را می شناختند، تکه ای سیمین است که در تپه نوشیجان کشف شده و بخش هایی از دو نشانه خط میخی بر آن به جا مانده، اما شناسایی نوع خط میخی و زبان آن ناممکن است. به باور دیاکونف خط میخی پارسی باستان ( خطی که برای کتیبه هایشان به کار می بردند ) ، در اصل نوآوری مادها بوده، در حالی که اشمیت احتمال می دهد مادها از خط میخی آشوری بهره می بردند.
آثِنِئوس می نویسد که خنیاگران با اوراد خود دلاوری های کوروش و جنگ های او را با آستیاگ پیش گویی می کردند. سپس از قول دینون می نویسد: هنگامی که آستیاگ با دوستانش به جشن و شادمانی می پرداخت، مردی به نام اَنگارِس، که مشهورترین خنیاگران بود، احضار شد و داستانهای منظوم معمول را با آواز خواند. در پایان گفت که دَدی ترسناک تر از گراز وحشی در باتلاق ها رها شده است و اگر بر همسایگان مسلط شود، دیری نگذرد که هیچ دشمنی هماورد او نباشد. چون آستیاگ از خنیاگر پرسید: این چه ددی است؟ خنیاگر جواب داد: «کوروش پارسی». همچنین دینون می نویسد که کوروش در خواب دید که خورشید در پیش پای او بود. سه بار کوشید تا آن را با دست بگیرد، ولی موفق نشد، زیرا خورشید سُر می خورد و می گریخت. مغان برای او پیش گویی کردند که سه بار گریختن خورشید به معنای سلطنت سی ساله وی خواهد بود و چنین نیز شد.
داستان های مربوط به کوروش به ادبیات راه یافته بود. گزنفون می نویسد: ایرانی ها در داستان ها و سروهای خود که تا این زمان هنوز رایج است، زیبایی و خصال نیکوی این پادشاه و علاقه مندی او را به فراگیری بازگو می کنند؛ و در جای دیگر می آورد که: نام کوروش ورد زبان اهالی ماد بود. هر کسی در گفتار خویش از او تمجید می کرد و مردم در سرودها و تصنیف به تحسین او می پرداختند.



... [مشاهده متن کامل]
به گفته هرودوت، در زمان پادشاهی دَهیوکه، دعاوی را که می نوشتند، نزد وی می فرستادند. سپس او دربارهٔ آنچه نزدش آورده شده بود، داوری می کرد و داوری هایش را بازپس می فرستاد. تنها شاهد مستقیمی که نشان می دهد مادها خط را می شناختند، تکه ای سیمین است که در تپه نوشیجان کشف شده و بخش هایی از دو نشانه خط میخی بر آن به جا مانده، اما شناسایی نوع خط میخی و زبان آن ناممکن است. به باور دیاکونف خط میخی پارسی باستان ( خطی که برای کتیبه هایشان به کار می بردند ) ، در اصل نوآوری مادها بوده، در حالی که اشمیت احتمال می دهد مادها از خط میخی آشوری بهره می بردند.
آثِنِئوس می نویسد که خنیاگران با اوراد خود دلاوری های کوروش و جنگ های او را با آستیاگ پیش گویی می کردند. سپس از قول دینون می نویسد: هنگامی که آستیاگ با دوستانش به جشن و شادمانی می پرداخت، مردی به نام اَنگارِس، که مشهورترین خنیاگران بود، احضار شد و داستانهای منظوم معمول را با آواز خواند. در پایان گفت که دَدی ترسناک تر از گراز وحشی در باتلاق ها رها شده است و اگر بر همسایگان مسلط شود، دیری نگذرد که هیچ دشمنی هماورد او نباشد. چون آستیاگ از خنیاگر پرسید: این چه ددی است؟ خنیاگر جواب داد: «کوروش پارسی». همچنین دینون می نویسد که کوروش در خواب دید که خورشید در پیش پای او بود. سه بار کوشید تا آن را با دست بگیرد، ولی موفق نشد، زیرا خورشید سُر می خورد و می گریخت. مغان برای او پیش گویی کردند که سه بار گریختن خورشید به معنای سلطنت سی ساله وی خواهد بود و چنین نیز شد.
داستان های مربوط به کوروش به ادبیات راه یافته بود. گزنفون می نویسد: ایرانی ها در داستان ها و سروهای خود که تا این زمان هنوز رایج است، زیبایی و خصال نیکوی این پادشاه و علاقه مندی او را به فراگیری بازگو می کنند؛ و در جای دیگر می آورد که: نام کوروش ورد زبان اهالی ماد بود. هر کسی در گفتار خویش از او تمجید می کرد و مردم در سرودها و تصنیف به تحسین او می پرداختند.


