[ویکی فقه] خداوند که آدمی را خلق کرد، بیان را نیز به او آموخت. و لذا این نعمت الهی همزاد آدمی است، پس قواعد سخن گفتن نیز، پیشینه ای به بلندای تاریخ تفکر و تعلم بشر دارد. هر چند که تدوین قوانین و خواص یک زبان بسی متأخرتر است و به زمانی مربوط می شود که او به جمع آوری علوم و کتابت روی آورده است.قرآن به عربی نازل شده است و روایات ائمه نیز به عربی است، و در واقع زبان دین اسلام عربی است، و لذا در این نوشتار کوتاه، نگرشی اجمال خواهیم داشت بر تاریخچه و تعالیم علوم ادبی عرب.
این که علوم در ادبیات عرب چند دسته اند؟ خود محل بحث و مناقشه است. ولی مشهورترین قول، این علوم را به دوازده علم تقسیم می کند که عبارتند از: نحو، صرف، عروض، قافیه، لغت، قرض، انشاء، خط، بیان، معانی، محاضرات و اشتقاق. همین تقسیم بندی از زمخشری نیز نقل شده است، علم دیگری به نام بدیع وجود دارد که برخی آن را علمی مستقل دانسته و برخی دیگر آن را ذیل علم معانی و بیان قرار داده اند. این نکته نیز قابل ذکراست که چهار علم قرض الشعراء، خط، انشاء و محاضرات یا همان تاریخ، فروع در میانند و هشت علم دیگر علوم اصلی ادبی محسوب می شوند.
تاریخچه
عرب ها قبل از اسلام و قبل از تدوین علوم ادبی، شعر و خطابه و سخن وری و نامه نویسی داشتند و چون ملکه لغت در طبیعت آنان وجود داشت، نیازی به علوم ادبی احساس نمی کردند. ولی نزول قرآن و احتیاج به فهم و تفسیر آن و نیز گسترش سریع ممالک اسلامی، باعث شد مسلمین، لزوم تدوین علوم ادبی را بیابند. چرا که اکثریت مسلمانان که از سرزمین های غیر عربی بودند، در قرائت قرآن به خطا می رفتند.
← واضع علم نحو
به صورت کلی علم ادب، علمی است که با رعایت قواعد آن، آدمی از اشتباه نوشتاری و گفتاری در کلام عرب در امان می ماند. و به گفته ابن خلدون، این علم موضوع خاصی ندارد تا عوارض آن مورد بحث قرار گیرد. و اهل لسان به خاطر فایده این علم در پی آن هستند، یعنی توانایی در نظم و نثر. امّا برای هر یک از علومی که زیر مجموعه ادبیات هستند تعریف و موضوع خاصی ذکر شده است.
علوم زیرمجموعه ادبیات عرب
...
این که علوم در ادبیات عرب چند دسته اند؟ خود محل بحث و مناقشه است. ولی مشهورترین قول، این علوم را به دوازده علم تقسیم می کند که عبارتند از: نحو، صرف، عروض، قافیه، لغت، قرض، انشاء، خط، بیان، معانی، محاضرات و اشتقاق. همین تقسیم بندی از زمخشری نیز نقل شده است، علم دیگری به نام بدیع وجود دارد که برخی آن را علمی مستقل دانسته و برخی دیگر آن را ذیل علم معانی و بیان قرار داده اند. این نکته نیز قابل ذکراست که چهار علم قرض الشعراء، خط، انشاء و محاضرات یا همان تاریخ، فروع در میانند و هشت علم دیگر علوم اصلی ادبی محسوب می شوند.
تاریخچه
عرب ها قبل از اسلام و قبل از تدوین علوم ادبی، شعر و خطابه و سخن وری و نامه نویسی داشتند و چون ملکه لغت در طبیعت آنان وجود داشت، نیازی به علوم ادبی احساس نمی کردند. ولی نزول قرآن و احتیاج به فهم و تفسیر آن و نیز گسترش سریع ممالک اسلامی، باعث شد مسلمین، لزوم تدوین علوم ادبی را بیابند. چرا که اکثریت مسلمانان که از سرزمین های غیر عربی بودند، در قرائت قرآن به خطا می رفتند.
← واضع علم نحو
به صورت کلی علم ادب، علمی است که با رعایت قواعد آن، آدمی از اشتباه نوشتاری و گفتاری در کلام عرب در امان می ماند. و به گفته ابن خلدون، این علم موضوع خاصی ندارد تا عوارض آن مورد بحث قرار گیرد. و اهل لسان به خاطر فایده این علم در پی آن هستند، یعنی توانایی در نظم و نثر. امّا برای هر یک از علومی که زیر مجموعه ادبیات هستند تعریف و موضوع خاصی ذکر شده است.
علوم زیرمجموعه ادبیات عرب
...
wikifeqh: کسره
[ویکی اهل البیت] خداوند که آدمی را خلق کرد، بیان را نیز به او آموخت. ولذا این نعمت الهی همزاد آدمی است، پس قواعد سخن گفتن نیز، پیشینه ای به بلندای تاریخ تفکر و تعلم بشر دارد. هر چند که تدوین قوانین و خواص یک زبان بسی متأخرتر است و به زمانی مربوط می شود که او به جمع آوری علوم و کتابت روی آورده است.
قرآن به عربی نازل شده است و روایات ائمه نیز به عربی است و در واقع زبان دین اسلام عربی است ولذا در این نوشتار کوتاه، نگرشی اجمال خواهیم داشت بر تاریخچه و تعالیم علوم ادبی عرب.
این که علوم در ادبیات عرب چند دسته اند؟ خود محل بحث و مناقشه است. ولی مشهورترین قول این علوم را به دوازده علم تقسیم می کند که عبارتند از: نحو، صرف، عروض، قافیه، لغت، قرض، انشاء، خط، بیان، معانی، محاضرات و اشتقاق. همین تقسیم بندی از زمخشری نیز نقل شده است، علم دیگری به نام بدیع وجود دارد که برخی آن را علمی مستقل دانسته و برخی دیگر آن را ذیل علم معانی و بیان قرار داده اند. این نکته نیز قابل ذکراست که چهار علم قرض الشعراء، خط، انشاء و محاضرات یا همان تاریخ، فروع در میانند و هشت علم دیگر علوم اصلی ادبی محسوب می شوند.
عرب ها قبل از اسلام و قبل از تدوین علوم ادبی، شعر و خطابه و سخن وری و نامه نویسی داشتند و چون ملکه لغت در طبیعت آنان وجود داشت، نیازی به علوم ادبی احساس نمی کردند. ولی نزول قرآن و احتیاج به فهم و تفسیر آن و نیز گسترش سریع ممالک اسلامی، باعث شد مسلمین، لزوم تدوین علوم ادبی را بیابند. چرا که اکثریت مسلمانان که از سرزمین های غیرعربی بودند، در قرائت قرآن به خطا می رفتند.
مورخان، عموماً اتفاق دارند که ابوالاسود دوئلی (م 69 هـ.ق) علم نحو عرب را وضع کرده است. او که از حی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده است، خود نقل می کند که اصول علم نحو را از علی علیه السلام فراگرفته است و هم او بود که بعدها علامات و حرکات را تعیین کرد. نیاز بیشتر مسلمانان غیرعرب به فهم عربی، موجب شد که بیشتر اشخاصی که به تدوین علوم ادبی عرب پرداختند، غیرعرب باشند.
پس از ابوالاسود، مردمانی از کوفه و بصره کار او را تعقیب کردند. در بصره خلیل بن احمد که او را امام علم عروض و لغت می دانند و سیبویه که امام علم خواست. کتاب های مفصلی نوشتند. کتاب العین در لغت نوشته خلیل والکتاب در نحو، از سیبویه می باشد.
بسیاری از کتاب های ادبی بعدی از این در کتاب اقتباس شده اند. در کوفه نیز کسایی و شاگردش فراء از همه نامی ترند. با تأسیس بغداد، علمای کوفه به بغداد آمدند و مورد حمایت عباسیان قرار گرفتند و نزاع بصری و کوفی اوج گرفت. چهار کتاب بزرگ در بغداد آن زمان تألیف شد؛ ادب الکاتب از ابن قتیبه، الکامل از مبرد، البیان والتبیین از جاحظ، النوادر از ابی علی قاسی بغدادی، ابوالحسن اخفش نیز از دانشمندان بنام کوفی است. سایر علومی که ذکر آنها رفت به تدریج شاخه شاخه شده و از علوم نحو و لغت مستقل شدند.
قرآن به عربی نازل شده است و روایات ائمه نیز به عربی است و در واقع زبان دین اسلام عربی است ولذا در این نوشتار کوتاه، نگرشی اجمال خواهیم داشت بر تاریخچه و تعالیم علوم ادبی عرب.
این که علوم در ادبیات عرب چند دسته اند؟ خود محل بحث و مناقشه است. ولی مشهورترین قول این علوم را به دوازده علم تقسیم می کند که عبارتند از: نحو، صرف، عروض، قافیه، لغت، قرض، انشاء، خط، بیان، معانی، محاضرات و اشتقاق. همین تقسیم بندی از زمخشری نیز نقل شده است، علم دیگری به نام بدیع وجود دارد که برخی آن را علمی مستقل دانسته و برخی دیگر آن را ذیل علم معانی و بیان قرار داده اند. این نکته نیز قابل ذکراست که چهار علم قرض الشعراء، خط، انشاء و محاضرات یا همان تاریخ، فروع در میانند و هشت علم دیگر علوم اصلی ادبی محسوب می شوند.
عرب ها قبل از اسلام و قبل از تدوین علوم ادبی، شعر و خطابه و سخن وری و نامه نویسی داشتند و چون ملکه لغت در طبیعت آنان وجود داشت، نیازی به علوم ادبی احساس نمی کردند. ولی نزول قرآن و احتیاج به فهم و تفسیر آن و نیز گسترش سریع ممالک اسلامی، باعث شد مسلمین، لزوم تدوین علوم ادبی را بیابند. چرا که اکثریت مسلمانان که از سرزمین های غیرعربی بودند، در قرائت قرآن به خطا می رفتند.
مورخان، عموماً اتفاق دارند که ابوالاسود دوئلی (م 69 هـ.ق) علم نحو عرب را وضع کرده است. او که از حی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده است، خود نقل می کند که اصول علم نحو را از علی علیه السلام فراگرفته است و هم او بود که بعدها علامات و حرکات را تعیین کرد. نیاز بیشتر مسلمانان غیرعرب به فهم عربی، موجب شد که بیشتر اشخاصی که به تدوین علوم ادبی عرب پرداختند، غیرعرب باشند.
پس از ابوالاسود، مردمانی از کوفه و بصره کار او را تعقیب کردند. در بصره خلیل بن احمد که او را امام علم عروض و لغت می دانند و سیبویه که امام علم خواست. کتاب های مفصلی نوشتند. کتاب العین در لغت نوشته خلیل والکتاب در نحو، از سیبویه می باشد.
بسیاری از کتاب های ادبی بعدی از این در کتاب اقتباس شده اند. در کوفه نیز کسایی و شاگردش فراء از همه نامی ترند. با تأسیس بغداد، علمای کوفه به بغداد آمدند و مورد حمایت عباسیان قرار گرفتند و نزاع بصری و کوفی اوج گرفت. چهار کتاب بزرگ در بغداد آن زمان تألیف شد؛ ادب الکاتب از ابن قتیبه، الکامل از مبرد، البیان والتبیین از جاحظ، النوادر از ابی علی قاسی بغدادی، ابوالحسن اخفش نیز از دانشمندان بنام کوفی است. سایر علومی که ذکر آنها رفت به تدریج شاخه شاخه شده و از علوم نحو و لغت مستقل شدند.
wikiahlb: ادبیات_عرب