ای ساخته بر دامن ادبار تنزل
غماز چو ببغائی و پرگوی چو بلبل.
منجیک.
چون می گذرد کار چه آسان و چه سخت این یک دم عاریت چه ادبار و چه بخت
چون جای دگر نهاد میباید رخت
نزدیک خردمند چه تابوت و چه تخت.
( منسوب به عنصری ).
امروز همی بینمتان بارگرفته وز بار گران ، جرم تن ادبار گرفته.
منوچهری.
چون ادبار آمد همه تدبیرها خطا میشود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 134 ). نعوذ باللّه چون ادبار آمد همه تدبیرها خطا میشود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 203 ). بوعلی رااین ناخوش نیامد که آثار ادبار میدید. ( تاریخ بیهقی ص 203 ). افنیت عمرک ادباراً و اقبالاً. ( تاریخ بیهقی ص 238 ). نعوذ باللّه من الادبار. ( تاریخ بیهقی ص 205 ). اما ممقوت شد [ طغرل ] هم نزدیک وی [ مسعود ] و هم نزدیک بیشتر از مردمان و ادبار در وی پیچید و گذشته شد. ( تاریخ بیهقی ص 254 ).اقبال نصیب دوستانت
ادبار نصیب دشمنان باد.
مسعودسعد.
می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. ( کلیله و دمنه ).بدسگالان تو از هر شادئی کوتاهدست
مانده از اقبال کوتاه اندر ادبار دراز.
سوزنی.
قومی در هاویه کفران عصیان ولینعمت اسیر خذلان و ادبار ماندند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 4 ). ادبار نقض عهد و شومی غدر و مکر او در او رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 26 ). تقدیر آسمانی عصابه ادبار بروی او بازبست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 342 ). افعال ایشان عصابه ادبار بر چشم همه بست.( ترجمه تاریخ یمینی ص 274 ). شمس المعالی در آن میان روی خود بمن کرد و گفت بدان خواجه بنویس که الحرب سجال کار محاربت همواره در میان ملوک متفاوت بود و بر اقبال و ادبار دولت اعتماد نیست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 53 ). به نیشابور بنشست و خود را بمیخ ادبار بزمین فروبست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 118 ).بیشتر بخوانید ...