اخیلوس
لغت نامه دهخدا
اخیلوس. [ اَ ] ( اِخ ) اخلوس. پسر ثتیس و پله پادشاه میریمیدن ها و مشهورترین قهرمانان یونان ، که نام او با آثار همر تخلید شده است. طبق بعض روایات مادر وی پس از تولد او را در ستیکس افکند و بدین جهت همه اعضای او بجز پاشنه وی که مادر در دست داشت ، روئین ( خستگی ناپذیر ) گردید. فنیکس و سانتر شیرون او را تعلیم دادند و شیرن تیراندازی و مداوای مجروحین را بدو آموخت و برای ازدیاد نیرو و زور وی ، از مغز شیران او را تغذیه کرد. کالکاس پیشگوئی کرد که او مقابل شهر تروا کشته خواهد شد. ثتیس که از این پیشگوئی آگاه بود او را بصورت زنی بنام پیرا درآورده بدربار لیکومد بجزیره پیروس فرستاد ولی چون یونانیان بدون یاری اخیلوس نتوانستند تروا را فتح کنند اولیس را مأمور کردند که ویرا بدانجا آرد و وی بحیله اخیلوس را به تروا کشانید و وجود اخیلوس موجب وحشت دشمنان گردید. اگاممنن اسیره او مسماة به بری زئیس را بربود و اخیلوس خشمگین گردید و عزیمت قتل اگاممنن کرد در این هنگام اگاممنن بدست می نرو گرفتار شد، پس اخیلوس سوگند یاد کرد که در جنگها شرکت نکند و از این جهت یونانیان پیاپی شکست می یافتند. پاترکل نیز که سلاح اخیلوس را ببر کرد و بمیدان کارزار شتافت بدست هکتور کشته گردید. چون این خبر به اخیلوس برداشتند برای انتقام خون دوست خویش بمیدان شده اهالی تروا را مغلوب و هکتور را گرفتار ساخت و پاهای او را بگردونه خود بست و سه بار او را گرد حصار شهر بگردانید ولی سپس بر اثر تضرع پریام پیر او را بازگردانید. اندکی بعد پاریس ، یا اپولون بصورت پاریس ، تیری بپاشنه او زد و او را بکشت و بر طبق روایت دیگر وی در معبد آپولون ، واقع در تیمبره و آنگاه که با پولیکسن دختر پریام ازدواج خواست کرد، بدست پاریس بخیانت کشته گردید. اژاکس و اولیس جسد او را از دست اهالی تروا رهائی دادند و بجهت تصرف اسلحه او در برابر بزرگان بمنازعه پرداختند تا عاقبت اولیس آنها را بتصرف خود درآورد. خاکستر جسد اخیلوس را یونانیان بدماغه سیژه نقل کردند و معابدی به افتخار او برپا ساختند و او را همچنان خدایان ستودند.
اخیلوس. [ اَ ] ( اِخ ) مسئلةالاخیلوس والسلحفاة ؛ یکی از استدلالات زینون الیائی که بر علیه حرکت اقامه کرده است و آن چنین است : فرض کنیم موجودی بطی ءالحرکة مانند سنگ پشت و موجودی سریعالحرکة مانند اخیلوس بمسافتی از یکدیگر در جهتی حرکت میکنند، هیچگاه اخیلوس به سنگ پشت نخواهد رسید، زیرا برای آنکه اخیلوس بتواند سنگ پشت را دریابد، نخست باید بموضعی برسد که پس از این مدت سنگ پشت بدان رسیده است و آنگاه بمکانی برسد که سنگ پشت هنگامی که اخیلوس طریق مقصد دوم را در پیش داشت رسیده بود و قس علیهذا. مجمل کلام آنکه چون محال است که سریعالحرکه ، بطی ءالحرکه را دریابد، پس حرکت خود نیز محال است . این استدلال از اعصار قدیمه تا زمان ما مورد بحث حکما بوده است. از متأخرین دکارت ، لیپنیتزو استوارت میل کوشیده اند که آنرا باطل سازند ولیکن ظاهراً توفیق نیافته اند. و اما مسئلةالأخیلوس و السلحفاة، و کان یجب ان لایلحق اخلوس السریعالعدو السلحفاة البطیئةالعدو و کانت الذرة لایفرغ من قطع بغل یسیر علیها والمثل الأول للقدماء و الثانی للمحدثین.( شفاء، طبیعیات ص 86 ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید